علیاکبر خسرویراد تعریف میکند: تأمین آب اینطور بوده که سقاها آب را با دو تین هفدهکیلویی که با طناب به چوبی میبستند و روی دوش حمل میشد، به خانهها میآوردند و دو ریال دریافت میکردند.
حدود بیستسال پیش معصومه محترمی کلاسهای آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن را در خانهاش برپا کرد. همین جلسات بهانهای برای دورهمیهای همسایهها شد که از آن زمان تاکنون ادامه دارد و موجب گرهگشای از همسایهها شده است.
چمن هفتصدمتری مدرسه مفاخر، یک تفاوت مهم دارد؛ بعد از اتمام کار مدرسه دراختیار باشگاهها، اولیای مدرسه، والدین، اهالی و دیگر علاقهمندان است و همین باعث شده است که علاوهبر افزایش سرانه ورزشی محل، دورهمیهای مختلفی در آن رقم بخورد.
همسایهها درکوچه سبحان۱۷ اگر یک روز از حال هم بیخبر باشند، نگران هم میشوند. دوره قرآن و صندوق قرضالحسنهای که همسایهها راهاندازی کردهاند، بستری شده تا بیشتر از حال یکدیگر باخبر باشند.
مریم شیردل سیسال از عمرش را یا معلم بوده است یا مدیر. دراینمیان یک شاگرد پررنگتر از بقیه در ذهنش مانده است؛ دختری که ناگهان سرپرستانش را از دست داد و به ناچار به مدرسه شبانهروزی حاجرضا مقدم پا گذاشت.
همسایههای خیابان شهیدفلاحی۵۰ چندان با هم غریبه نیستند. قدیمیها بهواسطه آشنایی دیرینه و تازهواردها بهواسطه جلسات مهدویت حسینآقای پارسامنش با یکدیگر سلاموعلیک دارند.
داشتن همسایههایی همدل و همراه نعمت کمی نیست. در کوچه جلال آلاحمد ۶۹ هنوز هستند همسایههایی که هوای هم را دارندو به وقت غم و شادی کنار هم هستند و دلشان به بودن هم قرص است.






