
مقرنسکار بیتکرار حرم امامرضا(ع)
سیدجلال شمسینژاد شاگردی را از رواق دارالسیاده آغاز کرد اما بعد از دو هفته، آنقدر خوب پیش رفت که استاد حبیبالله خوش دست دربارهاش گفت: «انگار خدا تو را برای این کار آفریده است!»

از محله نوغان تا وزارت دادگستری
مرتضی بختیاری وزیر سابق دادگستری از بچههای قدیم نوغان درباره دوره نوجوانیاش میگوید: با سفارش مرحوم والدم که امام جماعت مسجد علی اکبریها بود، در نانوایی ای که جزو موقافات مسجد بود، کار می کردم.

احمدفخر صباحی، فخر هنر مشهد بود
احمد فخرصباحی، قاتل مرموز، باهوش و خطرناک سریال مزد ترس بود که تماشاگران سریال را بیپلک زدن، به دیدن باقی ماجرا ترغیب میکرد.

رابعه قهرمان، بانی ساخت بیمارستان منتصریه مشهد بود
شاهزاده رابعهخانم احترامالسلطنه همسر منتصرالملک در راستای اجرای وصیت همسرش، در بخشی از املاک جعفرآباد آن زمان، بانی ساخت بیمارستان منتصریه مشهد شد.

حسن لاهوتی، عمرش را پای شناخت مولوی گذاشت
از روزی که حسن لاهوتی دست به نوشتن و ترجمه برد، تا آن اسفندماهی که سرانجام بر اثر بیماری سرطان ریه چشم از جهان فروبست، شمار مقالاتش از پنجاه فقره گذشت و دستنوشتهای ارزشمند او در مجلات جاودانه شد.

دکتر شاهینفر؛ پزشکی که خانهاش را وقف درمان کرد
دکتر شاهینفر پس از سالها خدمت در دانشگاه، مطب و بیمارستان، خانه چندهزاری متریاش را وقف درمان بیماران کرد. در جراید آمده بود بیمارستان خصوصی بیست تختخوابی با دو قسمت جراحی و طبی «دکتر شاهینفر» در دروازه سراب افتتاح میشود.

میرزا علیاکبر نوقانی ثروت علمی مشهد بود
میرزا علیاکبر نوقانی در کنار تدریس علوم دینی در مدرسه علمیه نواب، تغییرات بزرگی در حوزه علمیه مشهد رقم زد.

مردم به بازمانده گورستان تاریخی گلشور ارادت دارند
در سال ۱۳۹۳ غیر از مزار مرحوم اشکوری، تنها چند قبر دیگر از قدیمیترین گورستان تاریخی مشهد باقیمانده، اهالی ارادتمندانه بر سر مزار این عالم میروند، فاتحه میخوانند و خرما خیرات میکنند.

دکتر شیخ زمانی کارمند شهرداری بود
دکترمرتضیشیخ، پزشک محبوب مشهدیهاست که داستانهای زیادی از مهربانیهایش نقل محافل است، روزگاری کارمند شهرداری مشهد هم بوده و حدود ۲۷ ماه در این سازمان خدمت کرده است.

عمادالدین حسن برقعی صدرنشین بارگاه غزل
سرنوشت عمادالدین، گره کوری با تنهایی و فقدان خورده بود. سهساله بود مادرش رفت، ششساله بود پدرش رفت، سیزدهساله بود پدربزرگ تنهایش گذاشت و بعدتر در اوج جوانی، به تماشای مرگ نابهنگام همسرش نشست.