img-profile-author
پایان اَلَم پیر علمدار با پیدا شدن عَلَم
حاج سیدمهدی میرصدرایی یک داستان عاشقانه پلیسی از سرقت علمش دارد. علمی که از کودکی عاشقش بوده و تمام دار و ندارش را خرج آن کرده اما مدتی اسباب و نماد‌های عتیقه‌اش به سرقت می‌رود.
img-profile-author
معلولیت ناگهانی ۴ فرزند رنگ شادی را از خانواده «قشنگ» گرفت
محسن، هادی، معصومه و علیرضا که شهروندان محله فرهنگیان محسوب می‌شوند، به‌ترتیب فرزند دوم، چهارم، پنجم و هفتم خانواده «قشنگ» هستند که به‌مرور، کم‌توان جسمی شده‌اند.
img-profile-author
روضه مرحوم خراج‌بیگم بیش از ۶ دهه قدمت دارد
کسی از راز روضه‌های خراج‌بیگم خبر ندارد. برگزاری روضه صبح‌های پنجشنبه؛ نه یک بار و دو بار، بلکه ۵۲ بار در سال. یک دهه عزاداری برای سیدالشهدا (ع) را هم که اضافه کنیم، باید به حساب‌و‌کتاب اجرش غبطه خورد.
img-profile-author
روضه قدیمی آقاشاه به روایت حاج‌ حسین
حسین‌ آقای شریف روحانی می‌گوید: آقاشاه برای روضه‌ها یک ترکه چوب از درخت حیاط خانه می‌کند. دم در می‌ایستاد و مهمانان را خوشامد می‌کرد. هر‌کس که وارد می‌شد، آرام با ترکه بر شانه‌اش می‌زد و خوشامد می‌گفت.
img-profile-author
بهشت کوچک آقای کلانتر در شهرک ارمغان
محمدمهدی رضادوست وقتی در این محل ساکن شد، موی سیاه و شور جوانی داشت؛ حالا عصا در دست و با مو‌های سپید، دنیایی خاطره در ذهن دارد. آن موقع به او می‌گفتند «کلانتر محل»!
img-profile-author
داستان دستان ننه سکینه و پرده‌های ضریح امام‌رضا(ع)
آقاسیدحسن تفقد باوجود کم سن‌وسال بودن، نقش کمکی برای مادرش داشت: پارچه‌ها که شسته می‌شد، با مادر ریجه می‌کشیدیم و پرده‌ها را پهن می‌کردیم. ناهار هم همان‌جا نان و سکنجبین، اشکنه یا نان‌دوغ می‌خوردیم.
img-profile-author
صفای دل روضه‌خوان نابینای کوی کارگران
«حاج‌محمد اسدی» روشندلی است که حدود ۵۰ سال است روضه می‌خواند. ۴۰ سالی است که ساکن محلۀ کوی‌کارگران است و جوان‌های این محل با صدای روضه‌اش خاطره دارند.
img-profile-author
روضه‌؛ یادگار قاجاری خانواده «سادات طباطبایی»
«اشرف سادات طباطبایی» از خانواده سادات علوی است که شجره نامه‌ایی منصوب به امام حسین (ع) دارند و روضه‌خوانی در آن به روزگار قاجار برمی گردد.
img-profile-author
نذر ۴۰‌روز زیارت، فرزانه خانم را حافظ قرآن کرد
دخترم دو ساله بود که به دلم افتاد برای اجابت خواسته‌ای ۴۰‌روز به زیارت حرم بروم و در همان روز‌ها با دختری آشنا شدم که او نیز مرا با دوره‌های قرآنی که در حرم برگزار می‌شد آشنا کرد.
img-profile-author
عشق خون‌آلود دانش‌آموز به خانم معلم!
لیلا محمدزاده از سال‌۷۵ وارد آموزش‌وپرورش استثنایی شده است. به قول خودش به‌ازای هر روز کار، خاطره‌ای با آنها دارد. اما خاطره اولین سال خدمتش که شاگردش حسن رقم زد، هنوز برایش انرژی‌بخش است.
صفحه ۱بعدی