مهربانی «کلانتر» برای همسایهها در شریعتی ۴
حوالی مسجد سیدالشهدا (ع) در خیابان شریعتی۴ اهالی بسیار با هم صمیمیهستند و به داد هم میرسند. این خیابان با محوریت مسجد، کلی اتفاقات خوب را برای اهالی رقم زده است.
اردوهای بکر مؤسسه سدرهالمنتهی
سدرهالمنتهی نام یک مؤسسه است که کارش از سال۸۱، برگزاری طرحهای اردویی برای ارگانهاست. علیزادهبذرافشان میگوید: در قالب اردو، «آموزش، تفریح، تربیت و مشارکتهای تعاملی» را بین افراد شکل دادیم.
روایت شنیدنی از همسایهداری قدیم در محله بهشتی
سیمین وهابزاده تعریف میکند: همسایهمان، دخترم را که روی پلهها زمین خورده بود، بغل کرد و سوار ماشین یکی دیگر از همسایهها شد. یکساعت بعد با دخترم از راه رسید. گوشه لب مینو را پانسمان کوچکی کرده بودند. او دخترم را تا درمانگاه برده بود!
مهربانی در کوچه شهید درکی ۳۱ مسری است
اهالی کوچه تعریف میکنند که زهراخانم چندبار با کمک خیران برای نوعروسان کمبضاعت جهیزیه تهیه کرده است تا جوانهای محله بتوانند قدری آسانتر زندگی مشترکشان را شروع کنند.
خاطره محسن موسویزاده از تصادف دوچرخهاش با رئیس کلانتری
بولوار ابوذر غفاری یادآور خاطرات بسیاری برای سیدمحسن موسویزادهجزایری است که از بدو تولد تا زمان ازدواجش را در آنجا گذرانده است. هنوز هم گاهی برای مرور خاطراتش، سری به محله میزند.
غلامرضا عنایتی شاهد پاگرفتن خیابان «علویه» بوده است
غلامرضا عنایتی هفتادساله میگوید: خیابان «علویه» طی ۱۰ سال اخیر چطور چهره عوض کرده و به توسعه رسیده است. اسم اصلی این خیابان را «تقویه» گذاشته بودند اما در نهایت بدلیل تشابه اسمی، علویه شد.
نوجوان محله پایین خیابان با «داستان راستان» به کتاب علاقهمند شد
سیدابوالفضل وزیری، برخلاف بسیاری از همسالانش، بعد از مدرسه وقتش را در کتابخانه میگذراند. او حتی برای استراحت بین مطالعه درسی، رمان میخواند، چون از کودکی دنیای دلخواهش را در میان کتابها پیدا کرده است.
پادرمیانی، لازمه همسایهداری در مجتمع «پردیس»
ساکنان مجتمع مسکونی پردیس در محله ولیعصر(عج) همسایههایی دارند که به محل سکونت و مشکلات آن بیتفاوت نیستند. بلوک۱۳ این مجتمع، همسایهای دلسوز دارد.
خاطرات بچه محله امام رضا(ع) از همسایگیهای قدیم
سیدحسن رضوی میگوید: خانه پدریام همچنان در خیابان امامرضا۵۹ است. مادرم در تنور حیاط نان میپخت و ما را میفرستاد که نانها را تحویل هیئت محله دهیم.
خاطرات خوش خانه طیبهخانم از عروسیهای محله بهشتی
تا بیستسال پیش، هرکس در محله عروسی داشت، سراغ طیبهخانم میآمد؛ «آن وقتها رسم نبود که مراسم در تالار برگزار شود. وقتی همسایهها میگفتند عروسی دارند، مجلس زنانه را در خانه ما برگزار میشد.»