معصومه علیزاده به شیوه شیخ کافی سخنرانی میکند
برای دیدن سخنرانی که شبیه شیخاحمد کافی روضه میخواند و از ۳۰ سال پیش، روضهخوان منزل آن مرحوم است، به ۲۰ متری قائم در محله بلال مشهد و به مکتب حضرت فاطمه معصومه (س) میرویم. مکتبی بزرگ، شکیل و زیبا که با کمکهای مردمی احداث شده است.
صبح شنبه است. خانمها گروهگروه وارد میشوند. خانم معصومه علیزاده در جایگاهش مینشیند و به شیوه شیخاحمد کافی سخنرانی میکند؛ با همان ذکر «لا حول ولا...» آغاز میکند و در ادامه درباره مسائل اجتماعی صحبت میکند.
از آیات قرآن، روایات کتابهای دینی و اشعار هم برای فهم مخاطبان و تأثیر بیشتر سخنش بهره میبرد. کتاب «میزانالحکمه» آیتا... محمد محمدیریشهری مقابلش گشوده است و از این کتاب روایتی نقل میکند: «هرگاه خداوند خوبی بندهای را بخواهد، او را به دین فقیه و آگاه میکند.» بعد هم میگوید: «بهترین عمل بعد از انجام واجبات دینی، انتظار فرج است.»
نگاهش هر چند دقیقه یکبار به سمت در ورودی مکتبخانه میدود؛ گویا منتظر کسی است. سرانجام با ورود حاجخانم کافی نگاهش آرام میگیرد و با چشمتر خوابی را که دیده، برای حاضران تعریف میکند: خواب دیدم سعیدهخانم دختر کوچک مرحوم کافی، در میان چنین جمعی، میکروفن به دست گرفته و میخواند: «ای پدر شهیدم، شهادتت مبارک».
هرچه دارم از سخنرانیهای کافی است
سخنران و مدیر مکتب در ادامه صحبت شیخاحمد کافی را پیش میکشد و با قاطعیت میگوید: من هرچه دارم از سخنرانیهای نورانی ایشان دارم. ۲۰ سال پای منبر کافی نشستم. یادم نمیرود هنگام تبعید امام خمینی (ره) به نجف بود که مرحوم کافی بدون واهمه از رژیم خطاب به امام گفتند که آیتا... العظمی خمینی! بزرگ مرجع شیعه! افتخار قرآن! افتخار اسلام! افتخار اهلبیت (ع)! افتخار این روحانیت! مدافع اسلام و شیعه! با توام آقا! قربانت بشوم آقا! کنار قبر جدت علی (ع) بگو: آقا، آقایم کی میآید؟! همین صحبتها باعث تبعید ایشان به بندرعباس شد.
من هرچه دارم از سخنرانیهای نورانی ایشان دارم. ۲۰ سال پای منبر کافی نشستم
چرا کوچه و خیابانی به نامش نیست؟
علیزاده اضافه میکند: چون حرفش از دل بر میآمد، بر دل هم مینشست. او چنان در دل نسل ما اثر گذاشت که من به نوبه خودم سالهاست اسمش و حرفهایش را در مجالس عنوان میکنم. اما نمیدانم چرا دعای ندبه و کمیلشان را در تلویزیون پخش نمیکنند. کوچه و خیابانی به نامشان نیست.
ما آن مرحوم را فقط به نام روضهخوان نمیشناسیم بلکه سخنرانیها و اقداماتش را ارجح میدانیم. بعد هم با شور میخواند: آنکه یک عمر گفت: مهدی جان / داد در روز عید مهدی، جان. حاجخانم سخنرانیاش را درباره مسائل دیگر ادامه میدهد و در این فرصت به جمع خادمان افتخاری مکتب که در آشپزخانه مشغولند، میپیوندیم.
برخی از آنها دوستان قدیمی حاجخانم علیزاده هستند و برخی تازه به این جمع پیوستهاند. در کلام همه آنها یکچیز مشترک است: مکتب حضرت معصومه(س) حاجتهای مهمشان را برآورده کرده است؛ ضمن اینکه آنها میگویند اگر به اینجا نیاییم بیمار میشویم. سخنرانی که به پایان میرسد، در حضور حاجخانم کافی، با حاجخانم علیزاده گفتگویی کوتاه میکنیم.
افتخار مکتب!
معصومه علیزاده متولد سال ۱۳۲۶ است. پدرش پلیس شهربانی بوده، اما آنقدر مؤمن که گویی روحانی بوده است. در مدرسه آزرم نزدیک چهارراه راهآهن درس خوانده و بعد از گرفتن دیپلم وارد مدرسه علمیه رقیه شده است. در این مدرسه او را «افتخار مکتب» میخواندند. ۱۲ سال هم تفسیر نمونه را نزد خانم شیخالاسلامی خوانده است. به گفته خودش همیشه دنبال دین بوده.
حاج آقا! چقدر قشنگ صحبت میکنید
همین به دنبال دین بودنش است که او را به سخنرانیهای جذاب مرحوم کافی علاقهمند میکند: وقتی حاجآقا برای سخنرانی از تهران به مشهد میآمدند، خودم را پای منبرشان میرساندم. آن صحبتها که درباره امامزمان(عج)، حجاب، اخلاص، شوهرداری و ... بود، عجیب بر دلم مینشست. اصلا همان حرفها مرا ساخت.
او ادامه میدهد: از شب تا صبح در حرم میماندم تا پای صحبتهای صبح حاج آقا بنشینم. دلم میخواست به ایشان بگویم حاجآقا چقدر قشنگ صحبت میکنید. همین حرم رفتنها باعث آشنایی و دوستی من با حاج خانم کافی شد. الان هم ایشان دوست صمیمی من هستند.
جواد فروغی هم اینجا سخنرانی میکند
مدیر مکتب حضرت فاطمه معصومه (س) در ادامه عنوان میکند: بعد از شهادت مرحوم کافی یعنی ۳۵ سال پیش به عنوان مبلّغ به مسجد جوادالائمه (ع) در خیابان مطهری شمالی رفتم. در آنجا با استقبال خوبی روبهرو و با مردم دوست شدم و اعتمادشان را جلب کردم.
یادم است خانمی به من گفت شما که کلامتان نفوذ دارد، مکتب بسازید. در این میان مهدیهسازیهای مرحوم کافی نیز در نظرم بود. سرانجام در سال ۱۳۸۴ با کمکهای مردمی مکتب حضرت معصومه (س) را در زمینی به وسعت ۴۸۰ متر ساختیم. همه میگفتند اینجا ۲۰ سال دیگر هم آباد نمیشود، اما این لطف آقا امامرضا (ع) بود که ما را دربرگرفت.
او میگوید: شنبه و سهشنبه در مکتب، کلاس اخلاق و تفسیر برگزار میشود و حالا در ایام ماه رمضان، هر روز قرآنخوانی و تفسیر و بیان احکام داریم. ضمن اینکه جواد فروغی، قاری بینالمللی قرآن که اهل همین منطقه است، هر دو ماه یکبار برای سخنرانی به مکتب میآید.
هیچ حرفهای را جز منبر رفتن دوست ندارم
این سخنران شاد و پرانرژی در پایان میگوید: هیچ حرفهای را جز منبررفتن دوست ندارم. روحیهام خوب است و همیشه میخندم تا جایی که شاید مردم فکر کنند که غمی ندارم؛ اما اینگونه نیست. راستش را بخواهید، پای منبر مرحوم کافی بودن و به عبارتی شاگرد او بودن، دلیل روحیه خوب و انرژی من روی منبر است. هر که شاگردی کند استاد ماند تا ابد...
* این گزارش یکشنبه، ۳۰ تیر ۹۲ در شماره ۶۳ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.

