علی گنابادیثانیرشتخوار در مدرسه راهنمایی شهید علیمحمد گلشن درس میخواند. معدلش ۲۰ است و توانسته مقام سوم استان را در جشنواره خوارزمی، رشته آزمایشگاه علوم، بهدست بیاورد.
در اطراف مشهد دو روستای عطار وجود داشته است؛ یکی در سمت راست کال طرق و دیگری در نزدیکی مزرعه سمزقند. روستای دوم عطار که در وقفنامه «طومار عضدالملک» نیز از آن نام برده شده است، در محله بلال کنونی قرار میگیرد. روستای عطار تا حدود سال ۱۳۷۰ همچنان با شش خانوار سکنه و حدود ۴۰ هکتار وسعت باقی بود و بعد از آن به شهر مشهد پیوست.
ایده سیدمحمد طباطبایی، کار خودش را کرده است. نصب تابلوی «سیگار نمیفروشیم» در مغازه، برای مشتریهای سیگاری محله بلال ، قضیه را جا انداخته است که برای خرید این یک قلم نباید به دکان او مراجعه کنند.
جواد نوروزی که لیسانس مدیریت دارد، تابستان تمام سالهای تحصیلیاش را به شاگردی گذرانده است. او دوست دارد هنرش را به نسل جدید یاد بدهد هرچند که این حرفه را بین دههنودیها کمطرفدار میبیند.
بهمنماه سال ۱۳۶۵ بود؛ ۱۷۰ شهید را پیچیده در پرچم ایران از جبهه آوردند. غلامرضا رضایی در بزرگترین تابوت آرمیده بود. آنقدر این جوان ۱۸ ساله قدش بلند بود که سرش را به کنار خم کرده بودند.
رضا خوشدل هم حساب دفتری دارد، هم قسطبندی میکند. همه مشتریهایش را میشناسد. اینوسط کسانی هم هستند که قسطها را بهموقع پرداخت نکنند اما این خلف وعدهها پشیمانش نکرده است.
سرنوشت، هر کدام از این سه نفر را به بهانهای به همجواری با مسجد حضرت ولیعصر(عج)، کشانید و دغدغههای مشترک برای آبادی محله، دوستیشان را عمیقتر کرده است.
کوچه رسالت۷۲ بهدلیل داشتن همسایههای همدلی که سرمایههای اصلی محله بلال به شمار میروند. انگشت اشاره هرکدام از اهالی، نشانهای است برای راهنمایی مغازه همسایههای خوشنام و قدیمیشان.






