زهره موسوی با نقاشیهایش در طبیعت سیر میکند
ونگوگ میگوید: «من در رؤیایم نقاشی را میبینم و سپس رؤیایم را نقاشی میکنم.» هنرمند محله ما هم طبیعت را دیده، آن را در وجودش ثبت کرده و سالها بعد آن را نقاشی کرده است و حالا دوباره در طبیعتگردی نقاشیهای خودش را میبیند. او که در کودکی به طبیعت پناه میبُرد، بعدتر طبیعت را مرکز قابهای نقاشیاش قرار داد.
زهره با دیدن کارهای ونگوگ دلباخته نقاشی شد، با دوستداشتن زمین و خاک انگشتانش را لابهلای گِلها بازی داد و از دنیای نقاشی و سفال به خلق آرتموزائیک رویآورد. این میان کمی هم مجسمهسازی کرد.
آثار هنری سیساله زهره موسوی در سینمایشگاه انفرادی و گروهی در مشهد و تهران به نمایش گذاشته شده است.
بانوی هنرمند محله الهیه را پس از چند مرحله تماس، لابهلای دورههای طبیعتگردیهای طولانیاش به گفتوگو دعوت میکنیم و او ما را به خانه زیبایش برای صحبت فرامیخواند.
یک هنرمند متولد شد
خانهاش بیشتر شبیه نگارخانه است؛ جایی که از راهرو ورودی گرفته تا پذیرایی و اتاقخواب در احاطه آثار هنری و البته کتاب است. زهره موسوی هرچه را که توان خلقش را داشته، ساخته است، نه اینکه بخواهد از بازار بخرد؛ از آینهای که با هنر آرتموزائیک و سفال ساخته شده است تا میز قهوهخوری و قابهای دیواری که مخاطب را وسط جنگلهای انبوه از درخت پرت میکند. این موضوع بیشتر نقاشیهای رنگروغن اوست؛ هنری که سیسال پیش دنبالش را گرفت و هرچه زمان گذشت، مهارت بیشتری در آن پیدا کرد.
او ما را به نقطهای از زندگیاش میبرد که ذوق هنریاش از آنجا گل کرده است: ذهنم از کودکی هنردوست بود و فرم هنری در کارم بود. مثل وقتی که با سنگها بازی میکردم، دنبال این بودم که به سنگها فرم بدهم و آنها را به یک شکل خاص دربیاورم. یا اینکه یادم هست از پای تخته کلاس گچ برمیداشتم و میرفتم روی دیوارهای زیرزمینی خانه پدری نقاشیها و خطهایی میکشیدم.
اوایل سومین دهه زندگی جایی بود که او دومینبار متولد شد. این بار بهعنوان یک هنرمند؛ همان چیزی که همیشه از زندگی میخواست. او میگوید: با وجود متأهلی و اینکه یک فرزند داشتم، یک اولویت اساسی برای خودم قائل شدم؛ اینکه بروم دنبال نقاشی. با استاد هادی تقیزاده نقاشی را شروع کردم و روزبهروز در این عرصه کار کردم؛ هم با خلق اثر فیزیکی و هم با درگیرشدن در محتواها و مفهومها.
درختها در قابهای روی دیوار
با وجود متأهلی و اینکه یک فرزند داشتم، یک اولویت اساسی برای خودم قائل شدم؛ اینکه بروم دنبال نقاشی
او سالها دور مصاحبهکردن را خط کشیده و به هیچ تماسی برای گفتوگو جواب مثبت نداده است تا دغدغههای خودش را بر حوزههای هنری و اجتماعی متمرکز کند و در پس این تصمیم، صدها نقاشی خلق شده است؛ نقاشیهایی با موضوع طبیعت یا هنر گرافیگی. خودش دوست دارد بیشتر از کارهای طبیعتش بگوید.
بانوی هنرمند شهرمان اینطور تعریف میکند: علاقه من به طبیعت، به کارم سمت و سو داده است. بیشتر هم روی نقاشی درخت و تکدرخت متمرکز بودهام و سعی کردهام زیباییهای این حوزه را نمایش بدهم.
زهرهخانم با این سبک و سیاق کاری آثار زیادی تولید کرده و در نمایشگاههای مختلف به نمایش گذاشته و آنها را به فروش رسانده است؛ آثاری که تعدادی از آنها را میتوان حالا بر دیوار خانهاش دید؛ قابهایی که وقتی کنار هم قرار میگیرند، گذر فصلها را بر تن درختان سبز تا زرد و بیبرگ به نمایش میگذارند.

تحولگرایی در هنر سفالگری
نقاشی، زهره موسوی را در هنرآموزی اقناع نکرد؛ چنانکه الان هم از سر و وضع اتاق کارش مشخص است و هنوز به هنرهایی که تاکنون آموخته، قانع نشده است و تعدادی چوب و دستگاه معرق چوب روی میزش هست تا هنری جدید را بیاموزد. خانم نقاش چند سال پس از آغاز زندگی هنری سر کلاس آموزش سفال نشست. پایه کار هنری در وجودش شکل گرفته بود و فقط بهدنبال آموزش فنهای هر هنر بود.
خودش تعریف میکند: دوست داشتم تلفیقی از نقاشی و سفالگری ارائه کنم؛ کاری که قبلا انجام نشده بود. به همین دلیل برخی نقاشیهای خودم را در هنر سفال هم اجرا کردم. این موضوع برای خیلی از اساتید هنر هم جالب بود و اتفاقی بود که اولینبار رقم خورد.
این تنهانوآوری او در کار سفال نیست، بلکه توانسته است کار حجمی بدوندر و یکدستی را در کوره بپزد و سالم خارج کند که منحصربهفرد است. تعدادی از این کارها مثل کره زمین، روی میز اوست که نگاه را به سمت خودش میکشاند. هر جا کسی به زهره موسوی گفته است که فلانکار شدنی نیست، همان نقطه مبدأ زایش بسیاری از کارهای سفال بینظیر او بوده که در نمایشگاههای انفرادی و گروهی در ایران نمایش داده شده و به فروش رسیده است.
دمیدن حیات در سنگ و خاک بیجان
در خانه زهرهخانم اشیای گوناگونی دیده میشود که از چیدهشدن تکههای کاشی در کنار هم ایجاد شده است؛ از تابلوها گرفته تا گلدان و میز. زهره موسوی این آثار چشمنواز را با هنر آرتموزائیک ایجاد کرده است؛ تخصصی که در یک دهه اخیر فرا گرفته است. او درباره این هنر میگوید: شکستن موزائیکهای سخت برای خلق اثر عین شکستن چارچوبهای سخت زندگی است که باعث خلق اثر در زندگی ما میشود.
کارهای آرتموزائیک او با آدم حرف میزنند. اینها سنگ و خاکهای بیجان هستند که زهره موسوی در وجود آنها حیات دمیده است و حالا هرکدام از آنها با مخاطب حرف میزنند. او هر سه شاخه هنر تجسمیای را که آموخته است و آثار خلقشده هر سه حوزه را به یک اندازه دوست دارد؛ آنطور که میگوید: هر اثر یک هنرمند، در زمان و حال و احوال خاصی ثبت شده و از این بابت ارزشمند است.
دلکندن از تدریس
جای یکی از هنرهای زهره موسوی در ویترین خانهاش خالی است؛ هنری که به چشم دیده نمیشود و رد پایش در گذشته زندگی اوست. او هجدهسال هر چه را در هنر آموخته به دیگران هم آموزش داده است و حدود ۱۵۰ هنرآموز زندگی هنری خود را با آموزشهای زهره خانم آغاز کردهاند.
به گفته او آموزش هنر، خودش مشارکت در خلق اثر تلقی میشود.
ششسال پیش، زهرهخانم از آموزش و آموزشگاه و کارهای مرتبط دیگر دل کند. این جدایی سخت به گفته خودش جزو بدترین اتفاقات زندگیاش بوده است، اما او این تصمیم سخت را گرفت و تجهیزات کاریاش را واگذار کرد تا به گفته خودش کولهگردی حرفهای را برای رهایی و آزادی بیشتر شروع کند.

هنر در خدمت انسانیت
زهرهخانم فقط اهل هنر نیست. او دغدغههای اجتماعی پرشماری دارد و بهواسطه همین نگرش سالهاست در کنار کودکان سرطانی ایستاده و نیروی داوطلب برای یاریرساندن به آنهاست. او در معرفی هنرش به بچههای سرطانی هم دریغ نکرده است. میگوید: در برههای از کار به بچهها آموزش نقاشی و سفال میدادم که بهجرئت میگویم حساسترین دوره زندگی و کار هنری من بوده است.
وقتی که بانوی هنرمند شهرمان بنا را به جمعآوری آموزشگاه و فروش باقیمانده تولیدات سهبعدی و حجمی سفالیاش گرفت، باز هم کودکان بیمار را پیش چشمان خود دید و به این ترتیب عواید حاصل از فروش ۲۰درصد تولیدات سفالیاش را به تأمین هزینههای کودکان سرطانی اختصاص داد.
هنرمند خیلی کتابخوان
قفسههای خانه زهرهخانم پر از کتاب است و او این وابستگی به کتاب را مدیون مادرش میداند. تعریف میکند: در خانه ما با وجود زندگی سنتی، علاقه زیادی به کتاب وجود داشت و مادرم این را بین ما رواج داده بود. از نهسالگی به من کتاب داد و برایم آنها را میخواند. اولین کتابم «خانه درختی» بود که دستوپاشکسته حروف را به هم میچسباندم و آن را میخواندم.
وقتی نقاش کاردرست محله ما از کتاب و «خانه درختی» صحبت میکند، ذوقش نهتنها روی لبهای خندانش، که در چشمانش پیداست. او ادامه میدهد: اینقدر این کتاب را خواندهام که الان همه واژهها و متنش را حفظم.
سعی کردم زندگی کنم و از هنر برای درمان و بهبود حال خودم کمک بگیرم. اینطور شد که کارهای مختلف انجام دادم
تعداد کتابهایی که در این سالها خوانده، بیش از اینهاست؛ حدود ۱۷۰۰ جلد! خودش میگوید: در بچگی و فضای پرجمعیت خانواده، کتاب همه خلأها را برایم پر میکرد؛ از مهر و محبت تا تربیت و تنهایی.
کتاب در کودکی بیش از هرچیزی ذوق هنری زهره را برمیانگیخت؛ مثل مواجههاش با نقاشیهای ونگوگ یا سالوادور دالی و از همان زمان بینش هنری او شکل گرفت.
تولد سهباره با شکست بیماری
در همان روزهایی که زهره بهدنبال هنر و زندگی هنری افتاد و فکر میکرد همهچیز گلوبلبل میشود، سیلی سخت زندگی بر صورتش نشست؛ چنانکه تا به خودش آمد، بیماریای صعبالعلاج نهتنها جسمش، که زندگیاش را تحتتأثیر قرار داده بود. آندومتریوز در گذر سه دهه از عمر زهره بدن او را با درد آشنا کرد.
خودش میگوید: در این زمان دو راه داشتم؛ یا ناله کنم و تسلیم شوم یا از آن روزها برای آرامش خودم تسکینی بسازم و با بیماری مبارزه کنم. این بیماری هیچ درمانی نداشت و من آن را پذیرفتم. پس سعی کردم زندگی کنم و از هنر برای درمان و بهبود حال خودم کمک بگیرم. اینطور شد که کارهای مختلف انجام دادم و بهسختی هنر را با خودم کشاندم. درد و رنج بیماری سبب میشد در این سالها کار یکماهه را یکسال طول بدهم، اما چارهای نبود.
زهره موسوی که با پناهبردن به طبیعت و طبیعتگردیهای طولانی در سه سال اخیر دردها را کم کرده و خودش را با کمک ذهن قدرتمند شفا داده، سومینبار متولد شده است. میگوید: آثاری که در روزهای بیماریام خلق شده و شامل بخش زیادی از کارهاست، برای من ارزشی دوچندان دارند و به من یادآور میشوند که هنر برای من جنبه درمان داشته است؛ درمانی که هم بر روح من نشسته است و هم بر جانم.

۱۰ اثر نفیس در انتظار فروش
هر ایده هنریای که در این سالها از ذهن و فکر زهره موسوی گذشته، با هنر انگشتانش آن را خلق کرده است و بهواسطه هنرهای پرشمارش، جمله «از هر انگشتش یک هنر میبارد» را معنی بخشیده است. این روزها هم وقتی از ورزش و طبیعتگردیهای طولانی فارغ میشود، باز هم به هنر روی میآورد. اما یک هدف دیگر هم دارد.
او ۱۰ اثر نفیس در این سالها خلق کرده که با ستایش بسیاری از اساتید نقاشی، سفالگری و هنر ایران از جمله آقایان شجاعی، تقیزاده، حسینی، طالبی و ضرغامی همراه شده است.
۱۰اثر ناب او که فرصت دیدن تصاویرش را به ما میدهد، شامل ۹تابلو سفال نقشبرجسته مطابق ۹اثر شاخص ونگوگ است، به اضافه سردیس زیبایی از این هنرمند مطرح جهان که به کوشش زهره موسوی خلق شدهاند. اگر در کشورمان قدر این آثار هنری را کسی بداند، او آنها را در ایران عرضه خواهد کرد، وگرنه باید در پی جذب اسپانسر باشد تا آنها را به آن سوی مرزها ببرد و در مزایدههای هنری جهانی آنها را بفروشد.
* این گزارش پنجشنبه ۲۲ آبانماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.
