صندوق خاطرات - صفحه 9

عیاربالای دوستی همسایه‌ها در محله جلالیه
در کوچه مالک‌اشتر‌۲، سه همسایه با بیش از چهار دهه همسایگی، روابطشان را به سطحی از رابطه خواهرانه رسانده‌اند که دلشان طاقت یک روز دوری از یکدیگر را ندارد.
اولین بار در زمین‌های خاکی کنه‌بیست فیلم دیدم!
جواد کریمی، ۴۴‌سال پیش همراه خانواده‌اش از یکی از محله‌های اطراف حرم به خیابان موعود در محله کنه بیست نقل مکان کردند و هنوز هم در همین خیابان زندگی می‌کند.
«درویش‌علی»؛ شاهدی از دوران ورود روس‌ها به مشهد
اهالی محله، درویش‌علی صدایش می‌کنند. متولد ۱۳۰۴ در مهرآباد است و از واقعه مسجدگوهرشاد تا ورود روس‌ها به مشهد الرضا(ع) خاطره بسیاری از محله دارد. درویش‌علی یک شاهد زنده از عصری تاریخی است.
ماجرای یک لیوان چای به وقت پُست نگهبانی
حاج‌صادق ابراهیم‌زاده تعریف می‌کند: به درخواست گروهبان دو تا چای ریختم و به اتاق برگشتم. هنوز لب به لیوان نزده بودم که افسر نگهبان مقابلم ایستاد و گفت «ابراهیم‌زاده! پستت را ترک کرده‌ای؟!»
شادی‌های کوچه بن‌بست محضر
سید‌علی سجادی می‌گوید: محضری در کوچه کامیاب‌۷ مستقر شد که چون کوچه بن‌بست بود، بسیاری از محلی‌ها به کوچه کامیاب ۷ نام «بن‌بست محضر» داده بودند. بیشتر ازدواج‌های خانواده ما در همین محضر انجام شد.
دورهمی‌های کوچک اما اثرگذار در محله شهید باهنر
همسایه‌های کوچه شهید‌درکی۳۶ حالا بیش از نیم‌قرن است که کنار هم به‌خوبی و خوشی زندگی می‌کنند. آنها هر‌روز احوال هم را می‌پرسند و مثل یک خانواده از جزئیات زندگی یکدیگر باخبرند.
روزگار بلیت‌های دو قِرانی به روایت علی‌اکبر علیزاده
آقا‌علی‌اکبر می‌گوید: اصلا کسی از زیر کار بلیت‌خریدن در نمی‌رفت. در شهرک رضوی بلیت می‌فروختم و زمانی‌که برای نماز می‌رفتم، مردم بلیت را از پشت نرده دکه برمی‌داشتند و پولش را می‌گذاشتند.