مختار توکلیپور، انتهای شهر و در بیابانی دورافتاده، زمینی آستانهای به متراژ ۲۳۰متر را به حدود ۴۰۰ هزار تومان خرید و شروع به ساخت آن برای سکونت کرد، درست جایی که الان جلالآلاحمد۷۰ است.
کاشانی۸ در محله بالاخیابان یکی از مسیرهای پرتردد زیارتی است که کسبه این گذر، آداب مهماننوازی را رعایت میکنند. یکی از این افراد مجتبی ساده، مغازهدارقدیمی این معبر است که همسایهها او را معتمد محله میدانند.
غلامعلی عضدپور تعریف میکند: هوا گرم بود و بقیه شیرخشکی که میماند، خراب میشد. ناگزیر به خرید یخچال شدیم اما تنها مال ما نبود. هرکدام از همسایهها گوشت یا مرغ میخریدند، میآوردند و توی جایخی یخچال ما میگذاشتند و همه با هم ندار بودند.
سیدمحمد میراکبری تعریف میکند: یکی از تفریحات همیشگی بچههای محله در روزهای گرم سال، آبتنی در جوی آب وسط کوچه شهیدرستمی۲۲ بود؛ جویی که آب باغترههای اطراف را تأمین میکرد و پناهگاهی برای بچهها از گرمای تابستان بود.
مصطفی هروی زمانی که نوجوان بود، خانوادهاش از روستای یدک شهرستان قوچان به محله نیزه گلشهر آمدند. آن زمان اطرافشان کمتر خانه و بیشتر کارگاه، مرغداری و زمین کشاورزی بوده است.
سیدجلیل علمشاهی تعریف میکند: استاد شجریان همانطورکه ورق میزد، از جوابهای درست و تمیزی دفترم تعریف میکرد. آن وسط سه غلط هم داشتم. استاد رو به من کرد و گفت: علمشاهی، تو شاگرد زرنگی هستی. میدانم که این سه تا از دستت در رفته است.
کوچهزردی در گذشته به کارگاههای قالیبافیاش معروف بوده است. حتی برخی میگویند نام «زردی» که بر کوچه گذاشتهاند، بهخاطر رنگ و روی زرد افرادی است که در این کارگاهها کار میکردهاند.