غلامعلی ریحانی قصاب قدیمی و خوشنام محله طلاب است
سکینه سرچاهی| بعد از ازدواج به مشهد میآید و ساکن محله طلاب مشهد میشود. یک روز گوشت تنها برهاش را که خود بزرگش کرده بود برای امرار معاش میفروشد و از همینجا وارد کار قصابی میشود. آن موقع کمتر از پنج خانه در محله وجود داشت که ساکنانش نخستین مشتریهایش نیز بودند. مشتریهایی که از آن زمان تاکنون گوشت مورد نیاز خود را از مغازه غلامعلی ریحانی تهیه میکنند. حالا هر وقت کوچه را بوی آبگوشت و قورمهسبزی پرمیکند، همه یاد غلامعلی و گوشتهای تازه او میافتند و البته کنارآمدنها و منصف بودنش...
امروز سراغ قدیمیترین قصاب محله طلاب میروم در حالیکه دیگر دلهره تصور کودکیام از قصاب را که مردی خشن با ساطوری در دست بود، ندارم. وارد مغازه کوچک و جمعوجورش میشوم. در گوشهای از مغازه یخچال مخصوص نگهداری گوشت که از رنگ و رویش مشخص است سالهاست کنج همین مغازه بوده، خودنمایی میکند و ترازویی قدیمی که سالهاست وظیفه وزن کردن گوشتهای او را بر عهده داشته است.
غلامعلی روبهروی من مینشیند و از ۲۳سال قصاب بودنش میگوید، از آن دورانی که بعد از ازدواجش به مشهد میآید و در این محله مستقر میشود و با فروش گوشت یک بره تصمیم میگیرد شغل قصابی را ادامه دهد.
او قصاب باانصافی است و به تأیید هممحلهایهایش هیچوقت گرانفروشی نمیکند. میگوید: گاهی اوقات پیش آمده که مشتری به گوشت احتیاج داشته، اما پولی برای خرید نداشته و من به او بدون هیچ منتی گوشت رایگان دادهام.
در ۲۳ سال ۳ ساطور عوض کردم
قصاب محله ما در طول سالها کار قصابی تنها سه ساطور عوض کرده که در این رابطه میگوید: به ساطورهایم علاقه دارم! به همین خاطر همیشه از آنها مراقبت میکنم تا هم زود خراب نشوند و هم به دیگران آسیب نرسانند.
قصاب محله و ولیمههای همیشگی
از صحبتهای قصاب محلهمان میفهمم دستی هم در کار خیر دارد. او هر سال به بهانههایی ولیمه میدهد حتی در بعضی از روزهای خاصی نیز چون روز چهلوهشتم، گوشتهایش را نذر پخت حلیم میکند. اما علاوه بر آن اهالی، ماهرمضانها نیز منتظر افطاریهای قصاب محله خود هستند.
او هر سال ولیمه میدهد حتی در بعضی از روزها مثل روز چهلوهشتم، گوشتهایش را نذر پخت حلیم میکند
شرمنده همسایهها میشوم
غلامعلی کارش را خیلی دوست دارد و همیشه رابطه خوبی با مشتریها و همسایههایش دارد اما بعضی وقتها که گوشت گران میشود، شرمنده همسایههایش میشود؛ گرچه خودش نیز در این روزها فروش خوبی ندارد و دخلش پر نمیشود. این بهانهای است که به روزهای خوب قدیم گریزی بزند و بگوید: قدیم همه چیز ارزان بود و مردم گوشت را راحتتر از هرچیزی تهیه میکردند اما حالا...
هنگام تکه کردن گوشت آسیب دیدهام
غلامعلی که این سالها گذر روزگار چین بر چهرهاش انداخته، دیگر دستانش نیرو و توان دوران جوانی را ندارد؛ به همین خاطر گاهی هنگام کار دچار آسیب میشود. میگوید: چندین بار هنگام تکه کردن گوشت دستانم با ساطور و چاقو آسیب دیده است و هربار خودم زخم دستانم را پانسمان کردهام.
آن روز که بره از دستم فرا رکرد...
قصاب محله میثم مرا با خود به ۲۰سال پیش میبرد تا یکی از به یادماندنیترین خاطراتش را تعریف کند؛ میگوید: یکبار هنگام ذبح گوسفند، حیوان از ترس پا به فرار گذاشت و تا التیمور (پنجتن آلعبا) دوید و من نیز به دنبالش دویدم!گوسفند به بیابان فرار کرد و به یک گله گوسفند پیوست و من دیگر او را پیدا نکردم و دست خالی به منزل بازگشتم.
هر ماه ۲۰ کیلو گوشت مصرف میکنیم
کنجکاو میشوم از او بپرسم یک قصاب خودش چقدر گوشت مصرف میکند. غلامعلی که ۱۱فرزند دارد و همه آنها ازدواج کردهاند، میگوید: اگر روزهایی را که در یک ماه دور هم جمع هستیم، حساب کنم ماهی ۲۰کیلو گوشت مصرف میکنیم.
اگر روزهایی را که در یک ماه دور هم جمع هستیم، حساب کنم ماهی ۲۰کیلو گوشت مصرف میکنیم!
مسئولان به محله توجه کنند
قصاب محله ما که از ابتدا علاقه و تعصب خاصی به محلهاش داشته، اوایل انقلاب متولی آسفالت محله میشود و همراه همسایهها محله را آسفالت میکند. او میگوید: آن زمان محله گازکشی نبود و هر ۲۰لیتر نفت را پنج تومان میخریدیم اما گاهی هم نفت کم میشد و مردم برای گرم کردن خانههای خود مشکلات زیادی داشتند. او ادامه میدهد: حالا این مشکلات نیست اما مسائل جدیدی پیدا شده است. او به جمع شدن آب در کوچه و خیابانهای محله هنگام بارش برف و باران اشاره میکند و از مسئولان میخواهد بیشتر به مشکلات این محله توجه کنند.
*این گزارش یکشنبه، ۷ آبان ۹۱ در شماره ۲۷ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.

