صندوق خاطرات - صفحه 6

خانه ۴ نسل از خانواده بهرام کِشتی بوده است
خانواده بهرام چهار نسل است که در دریا و با دریا زیسته‌اند و روزی خود و خانواده‌شان را از دریا به خشکی آورده‌اند. کشتی برای آن‌ها به منزله خانه دوم بوده است و به جای زمین زیرپایشان.
خاطرات حسین فروتن در روستای فراموش‌شده نخودک
در خیابان موسوی‌تبار ۳.۶ فعلی انبار بزرگ غله قرار داشت. این بنا با فاصله یک‌متری از سطح زمین، روی تعدادی پایه آجری ساخته شده بود. بیشتر اوقات با بچه‌ها در‌میان پایه‌های آن به بازی قایم‌باشک و کلوخ‌بازی مشغول می‌شدیم.
ربابه‌خانم، از نخستین ساکنان محله تربیت است
ربابه حسینی‌زرگری، به واسطه اشتغال همسرش در شرکت رازی، از نخستین ساکنان خانه‌های سازمانی، می‌گوید: آن ‌زمان، محله تربیت، بیابان و برهوت بود و به‌مرور و با سکونت افراد در شهرک‌های هم‌جوار، رنگ آبادی گرفت.
دیوارهای عیدگاه هنوز بوی رنگ می‌دهد
حمید بهنامیان می‌گوید: باباعباس خدابیامرز برای ما تعریف می‌کرد که بین دو گروه درگیری خونینی رخ داده و به این دروازه که می‌رسند، صلح می‌شود. به همین‌دلیل مردم عید می‌گیرند و شادی می‌کنند و نام اینجا می‌شود عیدگاه.
زهراخانم مسجدی، محبوب اهالی هاتف است
زهرا دیده‌بان که عمرش را صرف خدمت به نمازگزاران کرده، می‌گوید: همسایه‌های قدیمی خیلی بامعرفت بودند؛ گاهی این‌قدر برایمان غذا می‌آوردند که برای چند روز شام و ناهار داشتیم.
آسیاب آبی رباط‌طرق سال ۸۵ تخریب شد
فاطمه ماهری از خاطراتش در رباط طرق می‌گوید: انتهای رباط‌طرق ۶ آسیاب آبی بود. آن‌زمان نانوایی نداشتیم؛ به‌همین‌دلیل مردم گندم‌هایشان را به آسیاب آقای گلابچی می‌آوردند.
یک اتفاق، عزت خداشناس را از کودکی به پزشکی علاقه‌مند کرد
عزت خداشناس با وجود علاقه شدید به معلمی در یک اتفاق ساده، به پزشکی علاقه‌مند شد: به‌دلیل تب شدید نزد پزشک خانوادگی رفتیم. با اولین لمس گوشی معاینه، لرزیدم و شوکه شدم. پزشک شکلاتی به من داد که هنوز طعمش زیر زبانم است.