صندوق خاطرات - صفحه 6

روایت فرزاد پورفائز از اولین سال‌های سکونت در رحمانیه
آقا فرزاد می‌گوید: اوایل سکونت قبض آب برای ما نمی‌آمد. رد لوله را گرفتیم که به کنتور برسیم؛ رسیدیم به انشعاب اصلی که یک شاه‌لوله بود و به سمت قاسم‌آباد می‌رفت. به شرکت آب درخواست دادیم که گفتند: بعدا کنتور می‌گذاریم.
رسم همسایه‌داری مادربزرگ‌ها به نوه‌ها رسید
سال‌هاست در خیابان هاتف، سنتی شیرین و پربرکت جریان دارد؛ سنتی زنانه و از جنس مهربانی؛ کمک به دیگران و باور به برکت الهی. مادربزرگ‌ها، مادر‌ها و اکنون دختران و نوه‌ها این مسیر را ادامه داده‌اند.
اردو رفتن همسایه‌های دلاوران ۱۳
بسیاری از همسایه‌های خیابان دلاوران‌۱۳ یکدیگر را می‌شناسند و احوالپرس هم هستند. نزدیک‌بودن آنها به مسجد سیدالشهدا (ع) باعث شده که خیلی وقت‌ها آنجا دور هم جمع شوند و برنامه‌های مختلف بریزند.
برچسبی که به سهیلا پورغلام نچسبید
اتفاقی در کلاس سوم دبستان برای سهیلا پورغلام افتاد که بعد از ۲۷ سال وقتی یاد آن خاطره می‌افتد، دلش می‌لرزد. وقتی معاون مدرسه صدایش زد، ناگهان سکوتی سنگین در کلاس حاکم شد!
ترمینال، زمین ورزش ما بود!
حسن اسماعیلی تعریف می‌کند: سال‌۱۳۵۴، پدرم زمینی در کوچه امام‌خمینی‌۸۵ خرید و آن را ساخت و به این خانه نقل مکان کردیم. آن زمان خیابان‌کشی فقط در کوچه‌های زوج امام‌خمینی (ره) انجام شده بود.
دلداری همسایه برای همسایه در محله مهدی‌آباد
سه بانوی همسایه کوچه عباس‌آباد‌۷ مبنای رفاقتشان کار‌های خیر و جهادی است. آنها در‌خلال همین کار‌های خیر، دوست شدند و دوستی‌شان در حال حاضر خواهرانه است.
آزمون امانت‌داری محمد فتحانی
یکی از خاطراتی که محمدآقا فراموش نمی‌کند، برمی‌گردد به شش‌سال پیش؛ روزی که موقع خدمت، روی زمین چکی پیدا کرد به مبلغ ۸ میلیون‌تومان، رقمی که آن روز‌ها پول کمی نبود. محمد بعدتر فهمید او کاسب شناخته‌شده خیابان هفده‌شهریور است.