صندوق خاطرات

خاطرات قدیمی‌ترین کاسب کوچه حمام باغ
حاج ناصر زارع‌پور مهریزی، با ۴۷سال سابقه، قدیمی‌ترین کاسب کوچه حمام باغ است او از خاطرات گذشته این محله می‌گوید؛ از ۱۳سال شاگردی‌اش برای یادگرفتن نجاری تا مراودات دیروز و امروز اهالی با یکدیگر.
مردم از خوشحالی آمدن اتوبوس گوسفند قربانی کردند
احمد تشدیدی تعریف می‌کند: حدود سال‌۷۶ بود که بعد‌از دوندگی‌های بسیار بالاخره اولین اتوبوس به محله‌مان آمد. مردم خیلی خوشحال بودند؛ چون دیگر قرار نبود مسیر طولانی را در خیابان خاکی پیاده بروند.
سنت‌های کم‌رنگ شده اهالی محله صاحب‌الزمان (عج)
وحید عباسیان معتقد است در‌کنار هویت خشت‌و‌گلی خانه‌های قدیمی که همه به‌دنبال آن هستند، هویت‌های اجتماعی و فرهنگی گذشته هم اهمیت بسیار دارد که باید به آنها توجه شود.
ماجرای تردید در خواستگاری که با استخاره حل شد!
وقتی جنگ تحمیلی تمام شد، چند سالی طول کشید تا حسن تجعفری از حال‌وهوای جبهه و خاطرات شهدای کربلای ۴ بیرون بیاید اما خواهرش بدون اجازه برای برادرش قرار خواستگاری می‌گذاشت.
توت‌تکانی با سلام و صلوات
حاج علی‌اصغر تحققی از حرمت داشتن درخت توت در روزگار قدیم می‌گوید. او شیرینی توت‌های وکیل‌آباد، سلام و صلوات طبق‌کش‌ها هنگام توت‌تکاندن و طبق‌هایی را که روی سرشان با دوچرخه می‌بردند، به‌خوبی در خاطر دارد.
وقتی تانک، آمبولانس می‌شود!
نصرت‌الله محمودی تعریف می‌کند: وقتی می‌دیدیم چند نفر مجروح داریم که ممکن است به‌خاطر خون‌ریزی زیاد تا رسیدن آمبولانس دوام نیاورند، آنها را روی موتور تانک می‌گذاشتیم.
انیس آغا عاشق خانی شد که او را دزدید!
انیس آغا ساکن قدیمی محله احمدآباد هشتاد سال پیش اسیر خان‌سالار، ارباب دولت‌آباد شد ولی در نهایت نه تنها او را حلال کرد که عاشقش هم شد.