محسن بخشنده کلی خاطرههای ریزودرشت از خانه پدری و همسایههایش در محله کوشش دارد؛ از روزهایی که هنوز بافت مسکونی محله بیشتر از بافت تجاری و هتل آپارتمانها بود، اما در این بیستسال اخیر بهسرعت، بافت محله و آدمهایش عوض شدهاند.
اگر سراغ بانوان کوچه شهید دهنوی۱۶ را بگیری، ردشان را میتوانی در مسجد ائمه اطهار (ع) پیدا کنی. جایی که نهفقط محل عبادت، بلکه بستری است برای کنار هم بودن، دوستی، یادگیری و ساختن محلهای بهتر.
مجتبی غلامزاده بیش از ۴۰ سال خادم و مداح افتخاری مسجدالرضا(ع) است. از سال۹۴ که بازنشسته شد، بیشتر وقتش را در همین صحن و سرا سپری کرده است. یک عمر است مداحی هر مراسمی را برعهده دارد.
بیش از سه دهه همدلی و محبت، روابطشان را آن قدر نزدیک کرده است که عضوی از خانواده همدیگر شدهاند. از حال و روز هم خبر میگیرند، با هم سفر میروند و در تلخ و شیرینهای روزگار، یکدیگر را تنها نمیگذارند.
در خیابان گلبرگ جنوبی۱۲، سه همسایه هستند که به دوستیها و همسایگیهای قدیم پایبندند. آنها از حال یکدیگر باخبرند و اگر خدایناکرده مشکلی برای یکی پیش بیاید، بهدنبال راه چاره میگردند.
زهرا ریاحینژاد برای انجام کاری ویژه به مدرسه آمده بود که با یک جمله ساده ولی صادقانه یکی از دانشآموزان، چهرهاش را تغییر داد و فکرش را مشغول کرد. آن سؤال کوچک نهتنها آن روزش را بلکه ذهنیت زهراخانم را برای همیشه تغییر داد.
عباس یزدپور، آتشنشان کوهنورد بعداز دو سالونیم تمرین توانسته است طرح ملی «سیمرغ کوههای ایران» را کامل کند؛ پروژهای دشوار که صعود به ۳۱قله مرتفع ایران را در خود دارد. او میگوید هر قله برایش یادآور یکی از مأموریتهای آتشنشانی است.






