صندوق خاطرات

سرچشمه، برکت محله چهاربرج
قدیمی‌های محله چهاربرج می‌گویند مسجد حضرت ابوالفضل‌العباس(ع) در کنار یک نهر آب و یک درخت ساخته شد.
خاطرات شیرین سلامی از آلاسکاهای محله پروین اعتصامی
غلامحسین سلامی تعریف می‌کند: آقای شهرتی همسایه‌مان و خانه‌اش نزدیک مدرسه بهادرزاده بود. او همراه همسرش ساندویچ خانگی و آلاسکا درست می‌کردند و به بچه‌ها می‌فروختند.
کار فرهنگی کریمیان پشت ترازوی قصابی
جواد کریمیان هر مناسبتی رخ می‌دهد، بی‌تفاوت نمی‌ماند و بنر بزرگی را روی سر‌در مغازه‌اش نصب می‌کند تا به همه یادآوری کند در دنیای اطرافشان چه می‌گذرد. از شهادت رئیس جمهور تا ماجرای ترور اسماعیل هنیه.
دوران اسارت برای «رئیس السادات» پر از درس زندگی بود
سید محمدهادی رییس السادات می‌گوید: اسارت برای من نعمت بود، شاید سختی داشت، اما سختی‌هایش هم برایم شیرین بود. سراسر آن، درس اسلام‌شناسی، دشمن‌شناسی، دوست‌شناسی و شهیدشناسی بود.
دورهمی همسایه‌ها در گلکاری محله صاحب‌الزمان(عج)
وحید عباسیان تعریف می‌کند: خیابان صاحب‌الزمان (عج) فعلی آن زمان به‌سمت خیابان دانشگاه بن‌بست بود و این کوچه سیصد‌متری که قبل از دهه شصت «مشاق» نام داشت، محل بازی ما بچه‌ها و نوجوانان محله بود.
حسن صفری از ازدحام شهر به بیابان پناه برد
حسن صفری ساکن نقطه‌ای شد که حالا بخشی از معبر جلال‌آل‌احمد ۴۸ است، می‌گوید: سالی که من در اینجا زمینی خریدم، به‌جز خانه سر نبش و ملک کناری آن، خانه دیگری نبود.
علی عباسی نخستین نانوای محله جاهدشهر مشهد است
علی‌آقا از وقتی به یاد دارد، پای تنور بوده است. او بین در و همسایه، معتمد محله و کاسبی خوش‌برخورد به حساب می‌آید که انسانیتش را از کسی دریغ نمی‌کند. نمونه آن هم دیوار مهربانی نانوایی‌اش است.