اینجا شهید اسفندیانی ۶ است؛ خیابانی که همسایهها هرروز یکدیگر را میبینند و از حال هم باخبرند و پشتشان به هم گرم است. برای کمککردن از هم پیشی میگیرند و اجازه نمیدهند مشکلات سد راه فعالیتهایشان شود.
اکبر نظرعلیزاده تعریف میکند: اواخر دهه ۶۰ از وسط خیابان موسویقوچانی ۲۴ به بعد، دیواری بود که پشت آن باغی با درختان توت بسیار قرار داشت. باغهای سرسبز، مردم را در بهار به اینجا میکشاند.
مختار توکلیپور میگوید: در آغاز انقلاب در آپارتمانهای مرتفع بولوار خیام زندگی میکردند، اما بعدها آستانقدس رضوی با دادن زمینهایی در این قسمت شهر از آنها خواست به شهرک شهید هاشمینژاد کوچ کنند.
کاشانی۸ در محله بالاخیابان یکی از مسیرهای پرتردد زیارتی است که کسبه این گذر، آداب مهماننوازی را رعایت میکنند. یکی از این افراد مجتبی ساده، مغازهدارقدیمی این معبر است که همسایهها او را معتمد محله میدانند.
غلامعلی عضدپور تعریف میکند: هوا گرم بود و بقیه شیرخشکی که میماند، خراب میشد. ناگزیر به خرید یخچال شدیم اما تنها مال ما نبود. هرکدام از همسایهها گوشت یا مرغ میخریدند، میآوردند و توی جایخی یخچال ما میگذاشتند و همه با هم ندار بودند.
سیدمحمد میراکبری تعریف میکند: یکی از تفریحات همیشگی بچههای محله در روزهای گرم سال، آبتنی در جوی آب وسط کوچه شهیدرستمی۲۲ بود؛ جویی که آب باغترههای اطراف را تأمین میکرد و پناهگاهی برای بچهها از گرمای تابستان بود.
مصطفی هروی زمانی که نوجوان بود، خانوادهاش از روستای یدک شهرستان قوچان به محله نیزه گلشهر آمدند. آن زمان اطرافشان کمتر خانه و بیشتر کارگاه، مرغداری و زمین کشاورزی بوده است.