کد خبر: ۱۳۲۴۹
۰۱ آبان ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰
روایت فرزاد پورفائز از اولین سال‌های سکونت در رحمانیه

روایت فرزاد پورفائز از اولین سال‌های سکونت در رحمانیه

آقا فرزاد می‌گوید: اوایل سکونت قبض آب برای ما نمی‌آمد. رد لوله را گرفتیم که به کنتور برسیم؛ رسیدیم به انشعاب اصلی که یک شاه‌لوله بود و به سمت قاسم‌آباد می‌رفت. به شرکت آب درخواست دادیم که گفتند: بعدا کنتور می‌گذاریم.

سال ۱۳۸۶ فقط به دلخوشی ماشین پی‌کی‌اش، حاضر شد از قاسم‌آباد راهی اقدسیه شود، وگرنه به قول خودش اینجا نه راه داشت، نه اتوبوس و نه تاکسی و فقط می‌شد با همین ماشین رفت‌وآمد کرد. فرزاد پورفائز با روز‌های بی‌امکانات اقدسیه کنار آمد؛ چون شنیده بود این قسمت از شهر هم آباد می‌شود و همین‌طور هم شد.

شهروند قدیمی محله مجیدیه از سال‌های سکونتش در این محدوده از شهر، خاطرات بسیاری دارد. او خودش را جزو اولین ساکنان اقدسیه می‌داند که بعدتر به خیابان رحمانیه در محله مجیدیه آمد. این بازنشسته ارتش در سال‌های سکونت در مجیدیه پیگیر خیلی از امکانات برای این محله بوده است.

اوایل سکونت در اقدسیه، قبض آب برای ما نمی‌آمد. رد لوله را گرفتیم که به کنتور برسیم؛ رسیدیم به انشعاب اصلی که یک شاه‌لوله بود و به سمت قاسم‌آباد می‌رفت. خلاصه رفتیم شرکت آب و درخواست کردیم برای ما کنتور بگذارند. مسئولان شرکت گفتند: اشکال ندارد. خودمان می‌دانیم. بعدا کنتور می‌گذاریم.

 

اولین سال‌های سکونت فرزاد پورفائز در الهیه

به جای پایانه فعلی اتوبوس‌رانی الهیه، فروشگاه اتکا بود که برای ما نظامیان تخفیف داشت. من همیشه خرید‌ها را از این فروشگاه انجام می‌دادم که در آن برهوت الهیه، نعمت بود. سال‌های ۹۱ یا ۹۲ بود که پایانه اتوبوس‌رانی را ساختند و فروشگاه به قاسم‌آباد منتقل شد.

 

اولین سال‌های سکونت فرزاد پورفائز در الهیه

ما قبل از اینکه در اقدسیه خانه بخریم، از قاسم‌آباد برای مراسم به مسجد امام‌خمینی (ره) در محله جاهدشهر می‌آمدیم. یادم است اوایل دهه ۸۰ جلسات دعای ندبه مسجد را راه انداختیم.

 

اولین سال‌های سکونت فرزاد پورفائز در الهیه

مجتمع مسکونی فرهنگیان طرقبه در ابتدای خیابان اقدسیه، برای من و خانواده‌ام خاطره‌انگیز است. اینجا ما برای اولین‌بار خانه‌دار شدیم و از مستأجری درآمدیم. ساکن بلوک ۵ بودیم و چندسالی با خوشی در اینجا زندگی کردیم.

 

اولین سال‌های سکونت فرزاد پورفائز در الهیه

ابتدای ساخت‌وساز در الهیه، اینجا نه پارکی داشت و نه فضای تفریحی. با خانواده یک زیرانداز برمی‌داشتیم و می‌رفتیم پارک نیایش. خیلی از اهالی هم می‌آمدند. تعداد سگ‌های ولگرد و گربه‌ها زیاد بود و باقی‌مانده غذا‌ها را به آنها می‌دادیم.

 

اولین سال‌های سکونت فرزاد پورفائز در الهیه

وقتی می‌خواستیم خانه فعلی‌مان را تحویل بگیریم، نگران بودیم کی قرار است این بیابان، شهر شود و هر بار می‌آمدم، می‌دیدم چند ساختمان و واحد تکمیل شده است. خلاصه روزی که می‌خواستیم خانه را تحویل بگیریم، دیدیم دوروبر خانه ما آپارتمان‌های زیادی ساخته شده است.

 

* این گزارش پنج‌شنبه یکم آبان‌ماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۴ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44