کد خبر: ۱۲۶۴۷
۱۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۰
روایت یکی از نخستین ساکنان الهیه از آوردن امکانات به محله

روایت یکی از نخستین ساکنان الهیه از آوردن امکانات به محله

حجت‌الاسلام حسن رضایی از نخستین افرادی است که برای زندگی به الهیه آمده است. او کفش آهنی به پا کرد تا امکانات حداقلی را به این سمت، در غربی‌ترین نقطه مشهد بکشاند و بانی اتفاقات خوب در این محله شد.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسن رضایی از نخستین افرادی است که برای زندگی به الهیه آمده است. سال ۱۳۷۹ وقتی در ساختمان‌های «هاماکار» ساکن شد، در منطقه ۱۲ نه خبری از شهرداری بود، نه اتوبوسی وجود داشت و نه مسجد و مدرسه‌ای.

آن روز‌ها او نماینده ساکنان محله الهیه بود و به قول خودش کفش آهنی به پا کرده بود تا امکانات حداقلی را به این سمت، در غربی‌ترین نقطه مشهد بکشاند. با تلاش‌های او بود که نخستین خط اتوبوس در الهیه راه افتاد، خط تلفن کشیده شد، نانوایی راه افتاد و دیوار‌های مسجد بالارفت.

حالا که الهیه آبادشده است و هرروز ساختمانی زیبا در زمین‌هایش قد علم می‌کند، او و دیگر ساکنان قدیمی این محدوده باورشان نمی‌شود آن همه زمین بایر طی دودهه تبدیل به شهر نوینی به نام منطقه ۱۲ شده است.

مدتی از آمدنم به مشهد می‌گذشت. از‌طریق روزنامه‌ها متوجه ثبت نام واگذاری آپارتمان در الهیه شدم. سال ۱۳۷۹ مجتمع‌های مسکونی سامان و هاماکار ساخته و زمستان تحویل افرادی شد که در قرعه‌کشی نامشان درآمده بود.

 

در نبود امکانات الهیه، هوای هم را داشتیم

در این قسمت شهر هیچ وسیله نقلیه عمومی نبود. اهالی مجبور بودند از شهید‌فلاحی ۱۶ تا الهیه ۲۵ پیاده بیایند. با پیگیری زیادی که کردم، سال ۱۳۸۰ خط اتوبوس ۱/ ۱۴ را از فلکه پارک برایمان گذاشتند. هر نیم‌ساعت حرکت می‌کرد و پایان خط مقابل ساختمان هاماکار بود.

 

در نبود امکانات الهیه، هوای هم را داشتیم

آن زمان هنوز موبایل فراگیر نبود. این ساختمان‌ها هم تلفن نداشت. خاطرم هست وقتی پدرم مرحوم شده بود، یک نفر از میدان‌شهدا آمد تا این خبر را به من برساند. آن‌قدر پیگیری کردیم که شرکت مخابرات دو باجه تلفن برایمان در این نقطه گذاشت.

 

در نبود امکانات الهیه، هوای هم را داشتیم

نانوایی و سوپرمارکتی در این نزدیکی‌ها نبود. آقای کاظم آزادی با دوچرخه‌اش نان می‌آورد و می‌فروخت. در سال ۱۳۸۰ یکی از اتاق‌های خانه‌اش را در بلوک ۱ تبدیل به سوپرمارکت کوچکی کرد که هرروز نان تازه را از بولوارفلاحی با دوچرخه برای مردم می‌آورد.

 

در نبود امکانات الهیه، هوای هم را داشتیم

اطرافمان همه بیابان بود. سال ۱۳۸۳ تصمیم گرفتم درخت بکارم تا محیط زندگی‌مان بهتر شود. این درخت‌ها را از شهرداری گرفتم و اینجا کاشتم. هر چند‌روز خودم به آنها آب می‌دادم و خداراشکر هنوز سرحال‌اند. البته درخت‌هایی هم توسط مسکن و شهرسازی کاشته شد.

 

در نبود امکانات الهیه، هوای هم را داشتیم

آقا‌معلمی بود به نام سید‌علی‌اکبری که داخل همین استخر که الان درخت کاشته‌اند، موکت پهن می‌کرد و نماز و دعای توسل را با حضور اهالی می‌خواندیم. هوا که سرد شد، از سازمان مسکن و شهرسازی در بلوک ۱۳ یک واحد گرفتیم برای برنامه‌های فرهنگی و مذهبی.

 

* این گزارش پنج‌شنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۴ در شماره ۶۰۵ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44