
مهری وفادار بانی کار خیر همگانی در الهیه است
سالهاست در محله الهیه، یک گوسفند قربانی و گوشتش بین خانوادههای نیازمند پخش میشود. مهریخانم با همراهی مردم، این قدم خیر را برمیدارد و هرچند ماه یکبار بیستسی خانواده بیبضاعت را از گوشت بهرهمند میکند.
برای مهری وفادار که از بیستسال قبل در این راه قدم گذاشته، پول جمع کرده، گوسفند خریده و گوشتش را بین نیازمندان محله توزیع کرده است، بیشتر از هرچیزی، نیت پشت این کار خیر و دعای مردم ارزش دارد.
از گوسفند ۱۵۰ هزارتومانی تا ۱۵ میلیونی
پانزدهسالی است که مهریخانم، ساکن محله الهیه شده است و همانطورکه نیت دلش بود که همسایه مسجد باشد، خانهاش مجاور مسجد امامرضا (ع) است.
خاطراتش را از همین همسایهشدن با مسجد شروع میکند و میگوید: سالها بود که در مسجد محل زندگی قبلیام به توصیه مفسر قرآنمان، خانم جمیله اذانی، از اهالی پول جمع میکردم و گوسفندی میخریدم. این گوسفند را میکشتیم و گوشتش را به نیت سلامتی و ظهور امامزمان (عج) بین نیازمندان توزیع میکردیم.
سال ۱۳۸۹ وقتی ساکن الهیه شدم، دوست داشتم به توصیه خانم اذانی، این کار را ادامه بدهم. با خانمها در مسجد امامرضا (ع) مطرح کردم و با استقبال آنها اولین گوسفند را با پولی که طی یک هفته از اهالی جمع شد، برای نیازمندان این محله خریدم.
او ادامه میدهد: خوب یادم است گوسفند را آن سال از طرق به مبلغ ۱۵۰ هزارتومان خریدیم و آقای حسن حسینزاده که خادم مسجد امامرضا (ع) بود، داخل حیاط مسجد ذبح کرد. با کمک زنان محل گوشتها را ریز کردیم. خانم عمارتساز هم که اهالی را میشناخت و میدانست چهکسی در محل نیازمند است، همراه شد و این گوشت بین ۲۵ تا ۳۰ خانواده توزیع شد.
اولین گوسفند را با پولی که طی یک هفته از اهالی جمع شد، برای نیازمندان این محله خریدم
آنطورکه مهریخانم میگوید در این راه بهجز کمک مردمی، همراهی پسرهایش را داشته است؛ «با پسرم راهی طرق میشدیم و گوسفند را از دامدار میخریدیم تا پول صرف واسطه نشود. بیشتر اوقات نیز همانجا قصاب حیوان را ذبح میکرد و گوشتش را میآوردیم. بهار امسال هم ۱۵ میلیونتومان از اهالی پول جمع کردم و گوسفند دیگری خریدیم.»
۵ بسته گوشت برای مبتلا بهاماس
مهریخانم خاطراتش را گره میزند به نیت پشت این قدم خیر و میگوید: قدیم راحتتر پول جمع میشد و از طرف دیگر گوشت هم تا این حد گران نبود. الان جمعکردن پول سختتر است، اما به شادکردن دل نیازمند و دعاهایی که به نیت ظهور آقا از لحظه اول جمعکردن پول تا آخرین لحظه خوانده میشود میارزد.
با همین نیتها بوده که موارد عجیبی در این سالها دیدهاست. تعریف میکند: خوب یادم است که در فهرست نیازمندانمان یک بیمار خانم مبتلا بهاماس شدید بود که برای او همیشه بهجای یک بسته، دو بسته گوشت هفتصدگرمی میبردیم. یک بار موقع توزیع وقتی به منزلش رفتم، دو بسته گوشت را به همسرش دادم.
نمیدانم چطور شد که سهبسته گوشت دیگر داخل منزلش جا ماند. وقتی متوجه شدم و برگشتم که سه بسته مانده را بگیرم، کسی نبود که در را باز کند. با خودم که فکرکردم، گفتم روزی او در این شرایط بیشتر بوده است.
* این گزارش پنجشنبه ۱۲ شهریورماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۰۸ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.