از ۱۰ داوطلب حضور در دورههای غواصی سازمان آتشنشانی مشهد، فقط دو نفر تا مرحله مدرسی ادامه دادند که علی اخلاقیافضلی یکی از آن دو نفر بود.
زینبکریمپور مادر سجاد میگوید: فکر کردم حالا که سجاد نیست و کل خانواده و دوستانش و یک محله داغدار پرکشیدنش هستند، چقدر خوب است که با اعضای بدنش، جانی دوباره به آدمهای دیگر ببخشیم.
باقری میگوید: به جرئت میگویم یکی از اقشاری هستیم که ما را دوست دارند. هرقدر هم کار برای بچهها سخت است و حقوق کمی میگیرند، وقتی در مأموریتها واکنش مردم را میبینند، با عشق خدمت میکنند.
ایستگاه شماره ۱۴ آتشنشانی آژیرش پشت سر هم به صدا درمیآید و مأموریتهایش بیشتر از سایر ایستگاههاست. نیروهایش اغلب طی این سالها سوختهاند و مصدوم شدهاند.
حضور یوسف مقدمپور در آتشنشانی باوجود تمام سختیهای کار، دریچهای برای ورود همسر و پسرش به آتشنشانی شد. الهه عباسی همسر یوسفآقا و مادر سه فرزند دو سال بعداز همسرش وارد آتشنشانی شده است.
بهانه ما برای آمدن به خانه محمدحسن روبندفروش معروف به حسن طیاره، اتفاق نادری است که خرداد نیمقرن پیش رخ داد؛ تصادف هواپیما با تاکسی؛ اتفاقی که بیشتر در بازیهای کودکانه رخ میدهد.
مشهد صد سال پیش یک خیابان مدرن دارد به اسم ارگ که نخستین سینماها در آن پا میگیرند و هرسال هم بر تعدادشان افزوده میشود، آنچنانکه یک راسته یا دالان سینمایی شکل میگیرد.