ایستگاه شماره ۱۴ آتشنشانی آژیرش پشت سر هم به صدا درمیآید و مأموریتهایش بیشتر از سایر ایستگاههاست. نیروهایش اغلب طی این سالها سوختهاند و مصدوم شدهاند.
حضور یوسف مقدمپور در آتشنشانی باوجود تمام سختیهای کار، دریچهای برای ورود همسر و پسرش به آتشنشانی شد. الهه عباسی همسر یوسفآقا و مادر سه فرزند دو سال بعداز همسرش وارد آتشنشانی شده است.
بهانه ما برای آمدن به خانه محمدحسن روبندفروش معروف به حسن طیاره، اتفاق نادری است که خرداد نیمقرن پیش رخ داد؛ تصادف هواپیما با تاکسی؛ اتفاقی که بیشتر در بازیهای کودکانه رخ میدهد.
مشهد صد سال پیش یک خیابان مدرن دارد به اسم ارگ که نخستین سینماها در آن پا میگیرند و هرسال هم بر تعدادشان افزوده میشود، آنچنانکه یک راسته یا دالان سینمایی شکل میگیرد.
این آتشسوزی بزرگ با کمک لشکر خراسان و مأموران شهربانی و شهرداری اطفا شد ولی از سینما جز خاکستر چیزی باقی نماند و خسارت میلیون ریالی به مالکش تحمیل کرد.
«اینها که پل نیستند، تونل وحشت اند! نه صبح خیلی زود و نه از عصر به بعد حاضر به تردد از روی پل نیستیم؛ هر بار نیمه جان میشویم تا به آنطرف پل برسیم.» این روایت زنی جوان از فضای پل عابر پیاده خین عرب است.
بعد از گذشت دو ماه، بهسراغ دو خانواده رفتیم؛ یکی مستأجر و دیگری مالک. در کوچه سپاه ۶۹ مانند این دو خانواده کم نیستند. همه این خانوادهها پنجتکه لوازم اساسی منزل و وام ۹۵ میلیونتومانی را دریافت کردهاند، اما معتقدند نه پول کفاف مشکلاتشان را میدهد و نه لوازمی که دریافت کردهاند.