حوادث

زمستان سرخ مشهد در نامه‌های سرّی ساواک
روایتی از نهم و دهم دی‌ماه ۱۳۵۷ مشهد که در ورق‌های اسنادی آن روزگار ثبت شده است تا شاهدان ماندگار تاریخ باشند.
پرونده قتل، من را از وکالت دور کرد
محمدجواد زبردست می‌گوید: در روند دادرسی پرونده متوجه شدم که اتفاقا قاتل، پسر همین آقاست و من ناخواسته داشتم از ناحق دفاع می‌کردم، ناحقی که می‌خواست خون جوانی را پایمال کند.
پرستاری در بیمارستان حوادث، جگر می‌خواهد
اکرم زاهدی‌نیا می‌گوید: با بداخلاقی و عصبانیت، دل بیمار می‌شکند؛ پای بیمار خوب می‌شود، اما چیزی که ترمیم ندارد دل شکسته بیمار است.  
اراده؛ دختر توان‌یاب را به قله توانمندی رساند
دلم می‌خواهد هر جایی از دستم برمی‌آید، گره‌ای را باز کنم. گاهی حتی از خدا می‌خواهم که آرامش قلبی به من بدهد. بگوید «تو را آفریده‌ام و می‌توانی یک کتاب بخوانی.»
حادثه‌ مرگ‌آور نامه‌رسان اداره پست
خانواده طاقت دیدن شرایط جسمی‌ام را نداشتند. پس دوباره به بیمارستان امدادی انتقالم دادند تا تحت‌نظر باشم. به شب نکشیده، خبر مرگم به خانواده داده شد.
آتش‌نشانان؛ قهرمانان بی‌ادعای شهر
سیدسعید موسوی می‌گوید: آتش نشان باید ورزشکار باشد، وگرنه توان سرعت عمل و مهارت در  حوادث را نخواهد داشت.
آتش‌نشانی مشهد چه سالی تأسیس شد؟
تشکیلات اطفائیه اواخر دهه اول قرن گذشته، در مشهد پامی‌گیرد. در این دوره، نیرو‌های تنظیف اداره احتسابیه بلدیه ضمن نظافت شهر، وظیفه کمک برای اطفای حریق را نیز برعهده دارند.