روایت زندگی شهید طرحچی در نمایش «یک تکه از ماه»
«یک کارگردان و یک نویسنده مشغول کارکردن روی فیلمنامهای دربارۀ شهیدی هستند؛ صمیمیترین دوست شهید و خواهرش که دلتنگ اویند، با بازیگر گریمشدۀ نقش آن شهید روبهرو میشوند و....».
این بخشی از داستان نمایش رادیویی «یکتکه از ماه» است که در هفتۀ دفاع مقدس از شبکۀ خراسان رضوی پخش شد. این نمایش مقطعی از زندگی جهادگر شهید مهندس محمد طرحچی را روایت میکند.
شهید نخبۀ محلۀ «شهیدهاشمینژاد» که در طول سالهای پس از شهادتش، از او کمتر شنیدهایم. کار رادیویی یادشده پشتوانه یا درواقع پیشینهای هم داشت که همان اجرای صحنهای آن بود ...
دربارۀ «یکتکه از ماه» با کریم جشنی، کارگردان اثر، گفتوگویی کردهایم که برآیند آن را میتوانید در ادامه بخوانید:
تئاتر افتخارآفرین
«یکتکه از ماه»، پیش از آنکه تبدیل به نمایش رادیویی شود، تئاتری صحنهای بوده که در جشنوارههای کشوری و استانی مقام آورده و از آن تجلیل شده است.
جشنی در اینباره میگوید: «این اثر که بهصورت نمایش رادیویی از صدای خراسان رضوی پخش شد، نتیجۀ زحمات یکسالۀ جمعی از هنرمندان بومی شهر مشهد است. ما این نمایش را برای نخستینبار بهمنماه سال گذشته در جشنوارۀ منطقهای تئاتر بسیج هنرمندان در مشهد شرکت دادیم و انواع جوایز از کارگردانی و نویسندگی تا طراحی صحنه و ... را بهدست آوردیم.
بعد از آن هم بهعنوان برگزیده به جشنوارۀ کشوری بسیج هنرمندان در بندرعباس رفتیم که کارمان در آنجا هم درخشید.». این کارگردان تئاتر ادامه میدهد: «تئاتر «یکتکه از ماه» بهسفارش «بنیاد شهید و امور ایثارگران» ساخته شد.
این اولینبار نیست که این سازمان به گروه تئاتر ما یعنی تئاتر «مردم» سفارش چنین کارهایی را میدهد. سابقبراین هم تئاتر «از این ماز عبورم دهید» را ساخته بودیم که در جشنوارۀ «ایثار» و جشنوارۀ تئاتر «فجر» به روی صحنه رفت و جایزه گرفت.
این نمایش بعدها با نام «خونرقصه» چندشبی در تهران برای عموم به نمایش درآمد. «یکتکه از ماه» هم از این دست تئاترهاست که با تغییراتی که روی متن آن انجام دادیم، به نمایش رادیویی تبدیلش کردیم.».
چرا شهید محمد طرحچی؟
استان خراسان و بهویژه شهر مشهد، شهید شاخص کم ندارد که برای هرکدامشان میشود ساعتها فیلم و تئاتر و نمایش رادیویی و سریال تهیه و تولید کرد؛ ولی گروه تئاتر «مردم» دست روی شهیدی گذاشتهاند که با وجود همۀ رشادتها و ابداعاتش در زمان جنگ، کمتر شناخته شده است: «بیتعارف بگویم شهید طرحچی جزو شهدایی است که در طول سالهای پس از جنگ تحمیلی در حقش ظلم شده است و کمتر نام و یادی از این شهید بزرگوار به میان آمده است.
ایشان جزو نخستینمهندسان رزمیای هستند که در خطوط جنگی ایران مشغول به کار شدند. در زمان جنگ، خاکریزهایی بهدست این شهید بزرگوار ساخته شده که از نظر نظامی واقعا بینظیر و تک است.
جالب است که حتی امروز ساختمان اصلی جهاد سازندگی در شهر مشهد به نام ایشان است، ولی باز هم خیلیها از همان سازمان، این شهید را نمیشناسند. در همین مشهد خودمان تاجایی که من میدانم، تنها در این اواخر، یک خیابان از بزرگراه شهید چراغچی به نام شهید طرحچی نامگذاری شده است.
این حجم از ناشناختهبودن، ما را مصمم کرد که با زبان هنر و نمایش، این شهید عزیز را که بهحق یکی از مفاخر مشهد است به مردم بشناسانیم. باور کنید، اگر برای این شهید صدساعت هم کار تولید شود، باز کم است.».
جشنی میافزاید: «ما همۀ توانمان را گذاشتیم و سعی کردیم که بهترین اثر ممکن را برای شهید طرحچی تولید کنیم؛ برای همین هم از بهترینهای عرصۀ تئاتر مشهد و حتی کشور در این نمایش استفاده کردیم و این دوستان هم با پای دل جلو آمدند و بهقول معروف دلی کار کردند.».
دیدار خواهر شهید با بازیگر نقش خودش
خواهر شهید محمد طرحچی، یکی از تماشاگران «یکتکه از ماه» در آخرین اجرای صحنهای آن در مشهد بوده است و برخورد او در آن شب با بازیگر نقش خودش صحنهای فراموشنشدنی خلق میکند.
این ماجرا را جشنی اینگونه روایت میکند: «خیلی دوست داشتم برای اینکه بازیگرانِ دو نقش خواهر و دوست شهید در هنگام اجرای نمایش با حس بهتری روی صحنه بروند، با آن دونفر، که هنوز هم زنده هستند، دیداری داشته باشند.
این اتفاق روز آخر اجرای «یکتکه از ماه» در مشهد افتاد. پس از اینکه اجرا تمام شد، خواهر شهید طرحچی و خانم پرستش سلطانی، که نقش ایشان را در نمایش بازی میکردند، همدیگر را در آغوش کشیدند و شروع به گریه کردند.
برای من مشخص شد که نمایش اثر خودش را گذاشته است و اینقدر به واقعیت نزدیک بوده که این دونفر چنین حسوحالی پیدا کردهاند. این اتفاق در حضور شهردار منطقۀ ۳ و جمعی از مسئولان بنیادشهید و جهادسازندگی افتاد. تماشاگرانی که آن شب در سالن نمایش حضور داشتند حسوحالشان عوض شد و با حال خوب سالن را ترک کردند.».
هنوز برای عموم مردم به نمایش درنیامده است
«یکتکه از ماه»، که درواقع تئاتر صحنهای است، هنوز غیر از یکیدو جشنواره، در هیچجای دیگری، حتی در خود مشهد، روی صحنه نرفته و برای عموم مردم به نمایش در نیامده است.
وقتی دلیلش را از کارگردان این اثر جویا میشویم، پاسخ میدهد: «ببینید؛ اجرای این تئاتر نیاز به برخی آمادهسازیها دارد که حتما باید انجام شود.
خود من بهعنوان کارگردان اثر تابهحال با خیلی از نهادهایی که میتوانند ما را حمایت کنند، نامهنگاری کردهام؛ از سپاه و بسیج گرفته تا جهادسازندگی. همه هم میگویند که به شما سالن میدهیم.
بحث ما فقط سالن نیست. نمیشود این نمایش را مثل دیگر تئاترها روی صحنه برد. این اعتقاد من است که اگر این کار به هردلیلی دیده نشود، به حیثیت شهید طرحچی لطمه میخورد که این اصلا درست نیست و دستکم برای من یکنفر غیرقابل قبول خواهد بود.
بارها به مسئولان گفتهام که بیایید «یکتکه از ماه» را در قالب بزرگداشتی برای شهید طرحچی روی صحنه ببریم و برای همۀ مردم به نمایش دربیاوریم. هنوز که این اتفاق نیفتاده است و ما منتظر حمایتهای مادی و معنوی نهادها و سازمانهایی، که میتوانند کاری بکنند، هستیم.».
جشنی بیان میکند: «زمانی که نمایشگاه «مشهد دوستداشتنی» راه افتاد، من پیشنهاد دادم که «یکتکه از ماه» را در آنجا روی صحنه ببریم، ولی اهمیتی به این پیشنهاد داده نشد.
از آنجاییکه این شهید، شهیدِ منطقۀ ۳ است و در محلۀ «شهیدهاشمینژاد» بزرگ شده و زندگی میکرده است، رایزنیهایی با معاونت فرهنگی این منطقه صورت گرفت؛ ولی بودجۀ فرهنگی مناطق محدود است و نمیشود آنطور که بایسته است از این نمایش حمایت کنند.با اینحال انتظار داشتیم که نگاه ویژهتری به این تئاتر داشته باشند.».
ما جزو خودیها نیستیم!
باتوجهبه برآوردهایی که کردیم، «یکتکه از ماه» ۱۴۰ میلیون تومان هزینه دارد. این را کارگردان اثر میگوید و بعد ادامه میدهد: «شاید باور نکنید، اما تا الآن ما فقط چهارمیلیون تومان توانستیم فراهم و خرج تئاتر کنیم که بخشی از آن هم جوایز و ورودیهای جشنوارهها بوده است.
بازیگران و دیگر عوامل کار نهتنها پول و دستمزدی بابت زحماتشان نگرفتند، بلکه در بعضی مواقع مبلغی هم از جیب گذاشتند تا این نمایش روی زمین نماند. الآن سازمانهایی مثل شهرداری چندینبرابر این مبلغ را خرج تبلیغات و اجرای نمایشهای دیگر در شهر مشهد میکنند.
وقتی ما از آنها درخواست میکنیم که از تئاتر ما، که یککار حسابپسداده است و در جشنوارههای مختلف جایزه گرفته، حمایت کنند و بودجۀ لازم را در اختیار ما بگذارند، هیچ پاسخی نمیدهند.
من به همۀ نهادهایی، که دستشان در کار است و میتوانند کاری بکنند، نامه نوشتهام و اعلام کردهام که یک چنین کاری تولید شده است و نیار به حمایت دارد، ولی هنوز خبری نشده است.
متأسفانه برخی نهادهای فرهنگی، نظیر شهرداری و ... چندسالی میشود که فقط با حلقهای از افراد خاص همکاری میکنند، که ما جزو آنها نیستیم!».
