شهید

برگه مرخصی مرتضی هنگام شهادت درجیبش بود
برگه مرخصی ۱۵ روزه مرتضی هنگام شهادت درجیبش بود، اما قسمت نبود از آن استفاده کند؛ خواهرش می‌گوید: برای رفتن به جبهه پول نداشت و چون می‌خواست بی‌خبر از پدر و مادرم به جبهه برود از من پول قرض گرفت و قول داد که جبران کند.
محمدصالح احمد‌جامی یک جانباز قهرمان بود
همسر محمدصالح احمد‌جامی می‌گوید: مرد کم‌حرفی بود و کمتر برای ما از جبهه و جنگ تعریف می‌کرد. داستان مجروحیت‌ها را هم از زبان هم‌رزمانش می‌شنیدیم که به دیدن او می‌آمدند. اما مهمترین مجروحیتش مربوط به افتادن تانک در رود‌خانه کارون می‌شد.
خواب گل لاله نشانه‌ای برای شهادت بود
تاریخ تولد شهید رجبعلی رنجوری را از روی شناسنامه باطل شده‌اش پیدا می‌کنم؛۱۴ فروردین۱۳۳۴ و روز شهادتش هم پای تابلوی نقاشی پرتره او که به دیوار اتاق آویزان شده ۷ آبان ماه سال ۱۳۶۵ است.
شهید موسوی‌قوچانی؛ افتخار محله عامل بود
معصومه ذبیحی، ۳۰ ساله بوده که همسرش شهید موسوی قوچانی می‌شود. ۱۴ سال در محله عامل زندگی کرده‌اند و شهید در ساخت مسجد اخلمدی‌ها در همین محل بسیار نقش آفرینی کرده است.
صفا و صمیمیت خانه شهید ساجدی در محله فرامرزعباسی
سردار شهید هاشم ساجدی، مدرک فوق‌دیپلم تکنسین سازمان پنبه داشت و بعد از پیروزی انقلاب در کمیته اسلامی و مسئول جهاد گنبد فعالیت می‌کرد؛ درست زمانی که تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به دانشگاه علوم اسلامی رضوی برود جنگ شروع شد و او به جبهه رفت.
شهید جنگ دوازده روزه همیشه بند پوتینش محکم بود
شهید سید‌مصطفی جعفری، مهندسی مکانیک و تخصص ماشین‌ابزار خوانده بود و در بخش فنی سازمان هوافضای سپاه مشغول به کار شده بود. به همین‌دلیل بود که در اولین ساعات جنگ تحمیلی احساس می‌کرد به تخصص او نیاز است.
شهید آقاجان‌زاده بدون بغل کردن بچه‌ها از خانه خارج نمی‌شد
بتول جبینی همسر شهید تعریف می‌کند: عزیزالله آقاجان‌زاده، با بچه‌ها خیلی مهربان بود. وقتی از بیرون می‌آمد، با لباس‌های خاکی و خسته مستقیم می‌رفت سراغ بچه‌ها. محال بود بدون بغل‌کردن آنها وارد خانه بشود.