معصومه ذبیحی، ۳۰ ساله بوده که همسرش شهید موسوی قوچانی میشود. ۱۴ سال در محله عامل زندگی کردهاند و شهید در ساخت مسجد اخلمدیها در همین محل بسیار نقش آفرینی کرده است.
سردار شهید هاشم ساجدی، مدرک فوقدیپلم تکنسین سازمان پنبه داشت و بعد از پیروزی انقلاب در کمیته اسلامی و مسئول جهاد گنبد فعالیت میکرد؛ درست زمانی که تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به دانشگاه علوم اسلامی رضوی برود جنگ شروع شد و او به جبهه رفت.
شهید سیدمصطفی جعفری، مهندسی مکانیک و تخصص ماشینابزار خوانده بود و در بخش فنی سازمان هوافضای سپاه مشغول به کار شده بود. به همیندلیل بود که در اولین ساعات جنگ تحمیلی احساس میکرد به تخصص او نیاز است.
بتول جبینی همسر شهید تعریف میکند: عزیزالله آقاجانزاده، با بچهها خیلی مهربان بود. وقتی از بیرون میآمد، با لباسهای خاکی و خسته مستقیم میرفت سراغ بچهها. محال بود بدون بغلکردن آنها وارد خانه بشود.
در طول هشت سال دفاع مقدس، پنج تا از پسران خانواده شیشهچی و حتی پدر میانسال آنها، دفاع از تمامیت ارضی و کیان جمهوری اسلامی را ترک نکردند و تا روزهای پایانی در سنگر مبارزه با دشمن باقی ماندند.
جواد نباتی مقدم، جوان ۱۷ سالهای است که در جریان تظاهرات سال۱۳۵۷ دستگیر و به زندان وکیلآباد مشهد منتقل شد. در جریان شورشی در زندان آتشسوزی رخ میدهد و این جوان محله چهنو در میان شعلههای آتش به شهادت میرسد.
شهید سیدنوری موسوی طلبهای بود که به عشق کشور و امام خمینی(ره) درس را رها کرد و راهی جبهه شد. او تیربارچی و معاون فرمانده دسته بود.روز تشییع پیکر او دانشآموزان دبستان شهید جهانآرا مدرسه را تعطیل کردند.






