خانم حمامی، مادر شهید میگوید: امیرحسین همیشه وقتی عکس شهید ی را میدید میگفت یک روز عکس من را هم روی در و دیوار شهر میبینید و به آن افتخار میکنید. لحظه شهادت پای تنور نان میپخته که به پاسگاه حمله میکنند و....
طلعتخانم نیکنام هروقت، هرجا، کاری از دستش برمیآمد، برای دیگران انجام میداد. شاید به همین دلیل بود که همه به نفس حق او باور داشتند و برای رفع غمو بیماری و رفع مشکلاتشان از او طلب دعا میکردند.
«مکّیه غلومی» یکی از هزاران مادرِ جوانازدستداده خرمشهری است که بهانه شهادت پسرش، او را شاعر ۱۱ جلد کتاب میکند؛ ۱۱ جلد کتابی که با نام «مرثیههای اولیا» نوشته «امسید نورالموسوی» به چاپ رسید.
چندسالی است نام « شهید ه زنگویی» بر تابلو شهید کامیاب ۶۰ نقش بسته است. او در حج تمتع سال۱۳۶۶، زمانیکه با مشتهای گرهکرده در راهپیمایی برائت از مشرکین حضور داشت، به دست رژیم سعودی به شهادت که آرزویش بود، رسید.
شهید علیاصغر حاجیغلامزادهسبزیکار برای جنگیدن از عشقهای بسیاری گذشت؛ از عشق به ورزش و دانشگاه تا ازدواج. مادرش بی بی فاطمه سیدنژاد میگوید: برایش همسر انتخاب کرده بودیم و حتی لباس دامادیاش را خریده بود. قرار شده بود از این ماموریت که بازگشت جشن عقد بگیریم، اما هیچوقت بازنگشت.
۲مهر۱۳۹۴، همزمان با عید قربان در مراسم رمیجمرات در منطقه منای شهر مکه اتفاق تلخی رخ داد که منجر به جان باختن دستکم ۲ هزارو۲۳۶ زائر خانه خدا شد.یکی از آنها «محسن حاجیحسنیکارگر»، قاری مطرح مشهدی بود.
پروژه معراج شهدا یکی از پروژههای نوستالوژیک مشهد است که تلفیقی از هنرهای نوین و سنتی در آن بهکار رفته تا تداعیکننده خاطرات وداع مردم با پیکر شهدا باشد.