مادر شهید سیدحسن حسینینژاد تعریف میکند: حسن خیلی وقتها که من را میدید، میگفت مادر، دعا کن عاقبتبهخیر شوم. همین خردادماه که عازم حج شده بودم، موقع خداحافظی صورتش پر از اشک بود و دوباره دعا برای عاقبتبهخیری خواست.
در «هنرستان سیدجمالالدین اسدآبادی» رسم مردی و پایمردی آموزش داده میشود. این مدرسه ۹۱ شهید را به انقلاب هدیه کرد تا ثابت کند شاگردان سیدجمال، به واقع شاگردان سیدجمالند.
یکم مرداد سال ۸۸ بهدنبال حمله تروریستی به سه اتوبوس حامل زائران ایرانی حوالی مرز خسروی شصت نفر شهید شدند. یکی از این شهدا اکرم بیات بود که شکوفه صدایش میزدند.
همسر شهید خدادادی میگوید: ۱۴سال تمام هر وقت کسی از سر کوچه رد میشد با خودم میگفتم حتما از غلامرضا برایم خبرآوردهاند. هرروز صبح که از خواب بیدار میشدم، حیاط را آب و جارو میکردم و منتظر بودم که زنگ بزند.
«صفرعلی شاهپوری» معروف به شاطر مسئلهگو هر روز در مسجد گوهرشاد مسائل دین را به مردم گوشزد میکرد. خیلی وقتها هم از ظلم رژیم شاهنشاهی حرف میزد تا اینکه عدهای او را تهدید به قتل کردند.
شهید متین صفائیان هر سال در تابستان مهمان خانه مادربزرگش در منطقه ۱۱ میشد و در زمین اسکیت پارک ملت و چهلبازه تمرین میکرد. امسال، اما پیکرش به مشهد رسید.
سیدمحمد موسوینژاد تعریف میکند: گلوله از پشت سر به مادرم خورده و از صورتش خارج شده بود. بدنش هم زیر تانک له شده بود. از روی لباس و سایر نشانههایی که از او میدانستیم، شناساییاش کردیم.






