داستان کلاس چرتکه و خلق خلاقیت در خانواده زاهدیراد
در خانواده پنجنفرهشان که ساکن محله سرافرازان هستند، هرکدام دلمشغولیای دارد. پدر بازنشسته دادگستری است و مادر آموزشگاه دارد، ولی هردو همزمان درحال فراگیری هستند. برای این زوج، کلاس چرتکه فرزندشان شروع راه کنونی برای راهاندازی «کلبه هوش» بود؛ آموزشگاهی که از حدود یک دهه پیش، روی موضوعات آموزشی خلاقانه تمرکز دارد.
شانزده سال پیش همهچیز از یک توصیه برای افزایش تمرکز فرزند اول این خانواده شروع شد و به مسیری رسید که حالا راهگشای بیشتر والدین است. آموزشی که میتوانست با یک دوره کوتاه برای یگانه خاتمه یابد، جرقهای برای چهاردهسال فعالیت آموزشی شد. اکنون یگانه، دانشجوی مقطع کارشناسی و مربی آموزشگاه مادرش است. دو پسر خانواده هم درس میخوانند و هرکدام علاقهمندیهای خاص خودشان را با رباتها و روبیکها دنبال میکنند و آرزوهای بلندی در سر دارند.
آموزش چرتکه و آغاز مسیر حرفهای
مادر خانواده که بیش از یکدهه سابقه فعالیت آموزشی دارد و اکنون هم مدیر یک مرکز آموزشی در بولوار سرافرازان است، توضیح میدهد چگونه هر سه فرزندش از کودکی در مسیرهای متفاوت قرار گرفتهاند.
سمانه هراتی میگوید: خانهمان دقیقا روبهروی مسجد امام حسنمجتبی (ع) بود؛ مسجدی در بولوار شهید فکوری که سالهاست پدرم در آن عضو هیئتامنا هستند. همین مجاورت باعث شد یگانه خیلی زود جذب کلاسهای قرآنی مسجد شود.
اما علاقهمندی هراتی به آموزش، ریشهای قدیمی دارد و به سالهای کودکی دخترش برمیگردد: «در دوره پیشدبستانی دخترم با صحبتهای مشاور متوجه شدیم در تمرکز کمی مشکل دارد. به ما پیشنهاد دادند برای بهترشدن فرایند یادگیریاش، آموزش چرتکه ببیند. از طرفی، من بعد از ازدواجم دیپلم گرفته بودم و گرفتاریهای فرزندداری و زندگی مشترک اجازه نداده بود ادامهتحصیل بدهم. همزمان که دخترم را کلاس میبردم و میآوردم، خودم هم علاقهمند شدم مربیگری چرتکه را آموزش ببینم. درنهایت هم همانطور که نتایج این دوره برای دخترم خوب بود و تمرکزش بهتر شد، برای من هم آغاز راهی شد که چشمانتظارش بودم.»

ورود به مدارس و استعدادیابی
ورود سمانه هراتی به عرصه آموزش، پس از گذراندن دورههای تخصصی، شکل رسمیتری پیدا کرد. نخستین اقدام جدی او در آن زمان، راهاندازی صفحه مجازی برای ارائه موضوعات آموزشی و ارتباط با خانوادهها بود.
او ابتدا از دایره کوچک آشنایان و فامیل آغاز کرد، اما کمکم افراد بیشتری این آموزشها را دیدند و به تعداد خانوادههایی که به او اعتماد کردند، افزوده شد. پس از شرکت در دوره استعدادیابی هوش و خلاقیت در تهران (دورهای که توسط یکی از مجموعههای معتبر برگزار شده بود) تصمیم گرفت این مهارت را در مدارس آموزش دهد. نقطه آغاز او ناحیه۶ آموزشوپرورش مشهد بود.
هراتی با بیان اینکه اصرار از سمت من و سنگاندازی از سوی مدرسهها بود، توضیح میدهد: ورود به مدارس، ساده نبود. چالشهای متعدد اداری و مقاومت مدیران زیاد بود تا آنجا که خیلیها اصلا ما را راه نمیدادند. میگفتند با چه رویکردی آمدهاید؟ مدرکتان چیست؟ یا اینکه میگفتند ما قوانین خودمان را داریم و خارج از آموزشوپرورش آموزشی را نمیپذیریم. اما به پشتوانه معرفینامه رسمی از تهران و پیگیری جدی، سرانجام جلو رفتم.
کار ما در مسابقات این است که هرکدام با ربات خودش سعی کند ربات دیگری را از بین موانع به دام بیندازد
این روزها در کنار همه فعالیتهای آموزشگاهم، آموزشهای خلاقانه را به مدرسههای حاشیه شهر هم میبریم. مدتی است که با همکاری شهرداری در محلات محدوده بولوار توس، خدمت رایگان ارائه میدهیم. همچنین قرار است این کار را در دیگرمدارس حاشیه شهر پیگیری کنیم.
شروع کار این فعال آموزشی با چرتکه بود، ولی بعدها رشتههای دیگر اضافه شد: «الان حدود هجده رشته آموزشی داریم و بیشتر دورههای تخصصی و مهارتی را خودم هم گذراندهام و گواهینامه معتبر دارم. ازجمله حوزههایی که امروز در آموزشگاه ما آموزش داده میشود، چرتکه و محاسبات ذهنی، رباتیک، ریاضی آسان، مهندسی خلاقیت، زبان انگلیسی کودکان و سرگرمیهای آموزشی و بازیهای فکری است.»
فضای هیجانزده خانواده در هنگام مسابقات
یگانه، فرزند ارشد و یکی از اعضای فعال خانواده زاهدیراد، در کنار اینکه حافظ پنج جزء قرآن است، در زمینه مربیگری و داوری مسابقات رباتیک هم فعالیت میکند. او فقط هشتسال داشت که با معرفی فرمانده پایگاه بسیج مسجد امام حسنمجتبی (ع) در فکوری ۲۸، وارد کلاس قرآن شد.
این جوان قرآنی میگوید: یک روز اطلاعیه کلاسهای حفظ قرآن را دیدم و از مادرم خواستم که ثبتنام کنم. حفظ قرآن برایم جذاب بود؛ بهخصوص وقتی دخترخالهام که او هم حافظ پنج جزء قرآن است، همزمان با من در کلاس حضور داشت. استادمان خانم زهتابچیان بود و ابتدا جزء سی را به ما یاد دادند. سپس از جزء یک شروع کردیم و با یاری خدا توانستیم تا جزء چهار را حفظ کنیم.
او اکنون در زمینه مربیگری رباتیک فعال است، ولی هنوز رویه قرآنیاش را فراموش نکرده است و میافزاید: یک قلم قرآنی دارم که برای مرور حفظیاتم از آن استفاده میکنم. قرآن میخوانم تا محفوظاتم را فراموش نکنم.
این دانشجوی پرتلاش درباره فعالیتش در زمینه رباتیک هم بیان میکند: این راه نه از سر رقابت با برادرم، بلکه رغبت و علاقه آغاز شد. بهانهاش هم از همان روزهای کرونا بود؛ روزهایی که آموزشها بهصورت مجازی برگزار میشد و دورههای اصلی در تهران بود. سال ۱۳۹۹ در دورههای مجازی رباتیک مقدماتی و پیشرفته ثبتنام کردم که در پنج ترم برگزار میشد. پیش از آن هم در درسهای مدرسه، ریاضی را دوست داشتم و حس میکردم رباتیک چیزی است که به دنیای ذهنی من نزدیک است.
سمانه هراتی، مادر خانواده، درباره یگانه میگوید: در آخرین مسابقاتی که برگزار کردیم، دخترم همزمان مربی و داور رباتیک بود. پسر بزرگم هم در رشتههای رباتیک و تشریح جانوری شرکت کرده بود. همیشه در این وضعیت، فضای شلوغ و هیجانزده مسابقات و حضور خانوادگیمان برایم جالب است.
او درباره هزینهبربودن این رشتهها هم توضیح میدهد: خیلیها فکر میکنند ساخت ربات وابسته به پول زیاد است، اما بیشتر بخشهای ربات با ضایعات ساخته میشود.

کودکی و افتادن به جان اسباببازیها
اما پیش از یگانه، یزدان که متولد ۱۳۹۰ و چندسالی کوچکتر از خواهرش است، رباتیک را آغاز کرد. او سال گذشته در مسابقات جهانی که در عمان برگزار شد، موفق به کسب رتبه سوم مشترک شد و پیش از آن هم در مسابقات کشوری رتبه دوم را کسب کرده است.
او درحالیکه ربات جنگجویش را به ما نشان میدهد، میگوید: کار ما در مسابقات این است که هرکدام با ربات خودش سعی کند ربات دیگری را از بین موانع به دام بیندازد یا از رینگ خارج کند. من جلو رباتم عکس حاجقاسم را چسباندم تا همه از آن حساب ببرند.
او که از نهسالگی وارد رشته رباتیک شده است، میافزاید: از طرف مدرسه یک کلاس رباتیک تبلیغ شده بود. رفتم و دیدم چقدر جذاب است. علاقهمند شدم ادامه بدهم. تا الان هم چهار ربات ساختهام که یکی از آنها فوتبالیست است و آخری هم جنگجو.
یزدان هم مانند خواهرش مسجدی است و با توجه به علاقهمندیاش در زمینه رباتیک، در مسجد برای همسنوسالهایش کلاس علمی برگزار میکند.
سمانه هراتی، مادر خانواده، درباره یزدان میگوید: از آن بچههایی نبود که ماشین اسباببازی بگیرد و فقط بازی کند. دل و روده آن را درمیآورد! خاطرم هست یک ماشین کنترلدار برایش خریدیم و به آن هم رحم نکرد و با پیچگوشتی به قول خودش مهندسی کرد. ذهنش خلاق است و برخلاف خیلی از بچههای امروز که وقتشان را پای گوشی و تلویزیون میگذرانند، از همان پیشدبستانی درگیر ساختن، بازکردن و تغییردادن بود.
مادر یزدان به اولین مسابقه پسرش اشاره و بیان میکند: یزدان هشتساله بود که در اولین مسابقه رسمی شرکت کرد. مسابقات کشوری لکوکاپ در حوزه رباتیک بود و رتبه سوم را کسب کرد. قبلش چند مسابقه دیگر شرکت کرده بود که بیشتر در سطح مدرسه و ناحیه بود. حالا هم با پشتسرگذاشتن دورههای آموزشی رباتیک، خوشبختانه راهش مشخص است و ما هم حمایتش میکنیم.

توانمندسازی علمی بسیجیان
حمیدرضا زاهدیراد، پدر خانواده، حیطه شغلیاش کمی دورتر از دیگراعضای خانواده است، ولی حامی و همراه بزرگ آنهاست. او در مساجد محله سرافرازان فعال و مسئول علمی سه حوزه بسیج (حوزههای ۶، ۷ و ۸) یاسر است.
ذهن یزدان خلاق است و برخلاف خیلی از بچهها از همان پیشدبستانی درگیر ساختن، بازکردن و تغییردادن بود
او میگوید: در مساجد پس از بخشهای دفاعی و امنیتی، حوزه علمی، پژوهشی و فناوری اهمیت دارد؛ بخشی که محور اصلی فعالیتش ارتقای علمی بسیجیان و ایجاد پیوند میان بدنه مردمی با مراکز تخصصی است.
او با بیان اینکه شغل همسرم بهنوعی همه ما را با فعالیتهای آموزشی پیوند داده است، اضافه میکند: من از یزدان خواستم در مسجد امام حسنمجتبی (ع) مسئول کمیته علمی باشد و تجربههای رباتیک را به دوستانش منتقل کند. سعی میکنیم در مساجد بولوار پیروزی آموزشهایی را که برای بسیجیها لازم است، فراهم کنیم؛ مثل کلاسهای علمی، برگزاری مسابقات یا حتی برنامههای تقدیر از نخبگان علمی.
او که باور ویژهای به توانمندیهای همسرش پیدا کرده است، میگوید: همسرم با جدیتی که داشت، همزمان که به فکر تربیت فرزندانمان بود، در زمینه تحصیلی خودش را ارتقا داد و اکنون مدرک فوقلیسانس حسابداری دارد.
یکی از جنبههای حمایتی پررنگ پدر خانواده در زمانهایی است که سمانهخانم تیمی را به مسابقات اعزام میکند؛ به این شکل که مادر، مسئول تیمها، پدر، پشتیبان اجرایی و دختر خانواده مربی و داور و پسر خانواده هم شرکتکننده است.
زاهدیراد میگوید: سال گذشته همسرم سرپرستی هشت تیم رباتیک و شش تیم هوش و خلاقیت را برعهده داشت. او قبلا مسئول کمیته بازیهای فکری استان زیر نظر هیئت ورزشهای همگانی بوده است و هر زمان که اردوهای علمی و فناوری بسیج دانشآموزی در سطح کشور برگزار میشد، تیمهای زیادی را در رشتههای مختلف علمی و مهارتی به مسابقات اعزام میکرد.
این زوج قصد دارند در حیطه خود بهروزتر و آموزشدیدهتر شوند. در این میان، فرزندانشان هم هرکدام هدفهایی برای خود دارند. یزدان که علاقهاش به ساختوساز و کارهای دقیق مهندسی است، میگوید: میخواهم مهندسی بخوانم. اولویت اولم رشته عمران است و در کنارش الکترونیک را هم دوست دارم. پسر کوچک خانواده، محمدحسین، هم که دائم با روبیکها کلنجار میرود، میگوید: من هم میخواهم پلیس شوم.
* این گزارش چهارشنبه ۱۰ دیماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۴۸ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.
