حرم رفتن با خط۱۲ بهترین تفریح ما بود
اواخر دهه ۷۰ بود که خانواده زهراخانم از محله پایینخیابان به محله آزادشهر نقل مکان کردند؛ محلهای آرام که از ترافیک و شلوغیهای دور و اطراف حرم به دور بود. زهرا فاطمی از روزهایی یادش میآید که همسایههای محله از اول ماه رجب تا پانزدهم ماه، هر سحر با دو اتوبوس راهی حرم امامرضا (ع) میشدند و این بهترین تفریح و زیارت بانوان محله بود.
این بانوی ساله معتقد است در روزگاری که محله نوپا بود و مشکلات هم کم نداشت، این مردم بودند که با همدلی و همراهی در امور زندگی، به حال خوب اهالی کمک میکردند. در محلهگردی ما با این بانو، او خاطرات مختلفی از محله بیان میکند.
اوایل که اینجا آمده بودیم، بهخاطر دوری از حرم خیلی ناراحت بودم. اما بعدها شنیدم ایستگاه خط۱۲ در مسیر حرم تا وکیلآباد، تنها اتوبوس شبانهروزی شهر، نزدیک خانه ماست. من بارها سحرها از این ایستگاه، راهی حرم شدهام و چه سحرهایی که منتظر اتوبوس بودهام.

مسجد غدیر باباعلی را آقای درویش ساخت. یادم است وقتی برای سرکشی به پروژه میآمد، خیلیها میخواستند با اندککمکی، به اندازه توان خود در این کار سهیم شوند، اما آقای درویش سنگ تمام گذاشته بود و هیچ کمبودی از نظر مالی نبود.

این قرآن وجه مشترک همسایگی من با ۲۵ نفر از بانوان محله است. از زمانی که دوره قرآن محلی را شروع کردیم همه از این نوع قرآن تهیه کردیم و هنوز آن را داریم.

اوایلی که به اینجا آمده بودیم، مغازه لبنیاتی دوروبر ما نبود. شنیده بودیم چند کوچه بالاتر، خانواده محمودی از روستا شیر تازه میآورند. از ساعت ۷:۳۰، ۸ صبح در خیابان شیخ مفید برای سفارش شیر جلو خانه معصومهخانم به صف میشدیم.

دریاچه پارک ملت و تماشای مرغابیهایش بهانه نوهها بود تا هفتهای یک بار، فلاسک چای و زیرانداز و سبد میوه و تخمه را زیر بغل بزنیم و با چند تا از همسایهها پای پیاده تا چهارراه آزادشهر و پارک ملت برویم.

خانم رقیه بهشتی، جزو اولین ساکنان کوچه ماست. اولین آشنایی ما در مسجد محله بود و بارها و بارها در سفرهای سیاحتیزیارتی همسفر شدیم و کلی خاطره و عکس یادگاری با هم داریم.
* این گزارش پنجشنبه ۴ دیماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۲۳ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.
