چندسالی است نام « شهید ه زنگویی» بر تابلو شهید کامیاب ۶۰ نقش بسته است. او در حج تمتع سال۱۳۶۶، زمانیکه با مشتهای گرهکرده در راهپیمایی برائت از مشرکین حضور داشت، به دست رژیم سعودی به شهادت که آرزویش بود، رسید.
این روایت قصه به دنبال هم گشتن سیدحسن و پسر شهید ش سیدکاظم مهدیزاده در جبهه است. اول پسر به جبهه میرود و بعد هم پدر به دنبالش. این دو همیشه چندقدم از فاصله داشتند تا روزی که پیکر پسر برمیگردد و دوباره در سردخانه معراج شهدا به هم میرسند.
شهید علیاصغر حاجیغلامزادهسبزیکار برای جنگیدن از عشقهای بسیاری گذشت؛ از عشق به ورزش و دانشگاه تا ازدواج. مادرش بی بی فاطمه سیدنژاد میگوید: برایش همسر انتخاب کرده بودیم و حتی لباس دامادیاش را خریده بود. قرار شده بود از این ماموریت که بازگشت جشن عقد بگیریم، اما هیچوقت بازنگشت.
۲مهر۱۳۹۴، همزمان با عید قربان در مراسم رمیجمرات در منطقه منای شهر مکه اتفاق تلخی رخ داد که منجر به جان باختن دستکم ۲ هزارو۲۳۶ زائر خانه خدا شد.یکی از آنها «محسن حاجیحسنیکارگر»، قاری مطرح مشهدی بود.
پروژه معراج شهدا یکی از پروژههای نوستالوژیک مشهد است که تلفیقی از هنرهای نوین و سنتی در آن بهکار رفته تا تداعیکننده خاطرات وداع مردم با پیکر شهدا باشد.
یکم مهرماه سال ۱۳۵۹، ساعاتی بعد از هجوم سراسری رژیم صدام به مرزهای ایران، خلبانان تیزپرواز ارتش جمهوری اسلامی، با اجرای عملیاتی گسترده موسوم به «کمان۹۹» ضربههای کاری و عمیقی به نیروهای دشمن وارد کردند.
زمان جنگ امیرآباد۳۶ کوچهای قدیمی با مردمانی همدل بود. جوانهایی که با هم قد کشیدند. جنگ که یکی یکی جبهه رفتند. در ادامه شهدای کوچه امیرآباد ۳۶ یکییکی برگشتند و حالا این کوچه «هفت پلاک شهید » دارد.






