شهید

«مجنون» سه پسر خدیجه‌خاتون را گرفت
سه پسر خدیجه‌خاتون، در جزیره مجنون شهید شدند. اول از همه علی شهید شد، بعد هم نوبت به حسن رسید و آخر سر هم حسین بود که ابتدا جانباز شیمیایی شد و بعد از ۱۵ سال به شهادت رسید.
شهید ناصر تیموری‌نژاد مشکل‌گشای اهالی محله بود
عالیه مقامی می‌گوید: روحیه خدمت‌رسانی در وجود ناصر همیشه وجود داشت. هم‌زمان با تحصیل، همراه دایی‌اش برای کار‌های پشت جبهه به هویزه رفت و برگشت، اما دیپلمش را که گرفت، راهی جبهه شد.
مادر شهیدعلی ایزدخواه هنوز هم شهادت پسرش را باور ندارد
پری‌خانم از دور به عکس شهید که شبیه پسرش بود، نگاه می‌کرد و زیر لب می‌گفت «مادرت برایت بمیرد؛ تو که سن و سالی نداری.» آهسته با خودش زمزمه می‌کرد و در دلتنگی پسرش برای آن شهید عزاداری می‌کرد.
همسر شهیدتوسلی: ابوحامد انتخاب و افتخار من است
ام‌البنین حسینی، همسر شهید مدافع حرم علیرضا توسلی یا همان «ابوحامد» است. او می‌گوید: «وقتی کنارش بودم انگار روی ابر‌ها راه می‌رفتم سبکبار و فارغ از دنیا می‌شدم.»
شهید پاشایی‌نژاد ۱۸ سال با جراحاتش جنگید
مادر شهید علی‌اصغر پاشایی‌نژاد، می‌گوید: هنوز صدای ناله‌هایش توی گوشم است. دکتر‌ها هر روز قرص‌های رنگارنگ و دارو‌های مختلف تجویز می‌کردند تا کمی از درد‌هایش کم کنند.
نام شهدا با مرور خاطراتشان زنده است
مجلس، مجلسِ خاطره گویی از آدم‌هایی بود که دو دهه پیش، رفتن را به ماندن ترجیح داده بودند و همین بهانه ماندگاری اسم و رسمشان شده بود.
کوچه شش شهید
کوچه شهید مفتح ۶ در منطقه ۴ مزین به نام برادران شهید ‌مولایی است، اما به جز این دو برادر ۴ شهید دیگر نیز در این کوچه سکونت داشتند.