آخرین خاطره زهرا مصباح از صدای شادی فرزندانش که مشغول بازی با پدرشان بودند، در هنگامه شب ۲۳خرداد ۱۴۰۴ در شهرک شهید چمران ثبت شد! همسر و دو فرزند زهراخانم در جریان انفجار حمله رژیمصهیونیستی شهید شدند.
حدادطوسی زمان انقلاب تقریبا بیستوچهار ساله بود و در خیلی از وقایع مهم مشهد حضور داشت. او که به وزیر شعار مشهد معروف بود میگوید: مهمترين و اصليترين شعارمان «ا...اكبر» بود.
فرزندان خانواده مقدسیان با وجود اینکه رنج از دستدادن پدر را در کودکی متحمل شده بودند، با داشتن زن و فرزند در جنگ تحمیلی حاضر شدند و از سه پسر، دو نفرشان به شهادت رسیدند.
بهمنماه سال ۱۳۶۵ بود؛ ۱۷۰ شهید را پیچیده در پرچم ایران از جبهه آوردند. غلامرضا رضایی در بزرگترین تابوت آرمیده بود. آنقدر این جوان ۱۸ ساله قدش بلند بود که سرش را به کنار خم کرده بودند.
انگار مرتضی میثمی برای شهادت از مدتها پیش آماده بود. همسرش میگوید: گاهی که بچهها به حرفم گوش نمیدادند میگفت طوری رفتار کن که شهید شدم، بتوانی کنترلشان کنی. حتی گاهی علیرضا را بچه شهید صدا میزد.
آن روزی که خبر شهادت موسی آخوندزاده به خانه رسید هیچ کس باورش نمیشد، اما او به پاس ایستادگی برابر اشراری قصد وارد کردن مواد مخدر به وطن را داشتند به درجه رفیع شهادت نائل شد.
معصومه اعظمزاده که یکی از خیابانهای محله رازی به نام اوست، دهه ۶۰ و در سرزمین وحی، شهید شده است.






