همه میدانستند نفسامالبنینخانم به نفس محمد، بند است و اگر یک روز او را نبیند، دوام نمیآورد. اما بازی روزگار شرایط دیگری را برایش رقم زد و هردو پسرش را از او گرفت. او حالا سالهاست با محمد زندگی میکند و هر شب خواب غلامرضا را میبیند.
سروری میگفت روزی که به منطقه برگشتم قرار بود فرامرز، ۴۸ ساعت دیگر با هواپیما به مشهد برگردد. من به دخترش گفته بودم بابا همین روزها برمیگردد. فرامرز دومین افسری بود که در لشکر به شهادت میرسید.
فاطمه علیمیرزایی، مادر شهید مفقودالاثر محمود برازنده، سالها از پسرش بیخبر بود و همیشه وقت کوبیدهشدن در خانه، تصور میکرد پسرش برگشته است تا اینکه بعد از بیستسال خبر شهادت ش را آوردند.
سیدداوود بیطرف حدود دو دهه در سوریه زندگی میکرد. وطنش شده بود حرم حضرترقیه (س) و او هم امامجماعت حرم شده بود. او نتوانست در سوریه و سقوط حکومت بشار اسد بیطرف بماند تا سرانجام به شهادت رسید.
بتول چراغچی از شهدای انقلاب در ۵۱ سالگی در مبارزه با نظام ستمشاهی در مشهد مقدس به شهادت رسید. او اولین شهید خانواده، عمه شهیدولیالله چراغچی و مادر شهیدامیرمحمد روشنروان است.
کبری محمدی، مادر شهیدان غلامرضا و عبدالله صفدرینژاد، چهلسال است در کوچهای زندگی میکند که مزین به نام پسران شهیدش است. هنوز هم در حسرت آخرین خداحافظیاش با هر دو فرزندش مانده است.
مجتمع آیهها در حاشیه بزرگراه شهید کلانتری با وسعت ۶۴ هزار متر واقع شده است. هنگام ورود در ابتدای ورودی، نماد کنگره سرداران و ۲۳ هزار شهید استانهای سهگانه خراسان در ابعاد پنج در هفتمتر خودنمایی میکند.