خانواده طاقت دیدن شرایط جسمیام را نداشتند. پس دوباره به بیمارستان امدادی انتقالم دادند تا تحتنظر باشم. به شب نکشیده، خبر مرگم به خانواده داده شد.
سیدسعید موسوی میگوید: آتش نشان باید ورزشکار باشد، وگرنه توان سرعت عمل و مهارت در حوادث را نخواهد داشت.
تشکیلات اطفائیه اواخر دهه اول قرن گذشته، در مشهد پامیگیرد. در این دوره، نیروهای تنظیف اداره احتسابیه بلدیه ضمن نظافت شهر، وظیفه کمک برای اطفای حریق را نیز برعهده دارند.
توی راه کمربندم را باز کردم که در شیشه، شیر بریزم و به سگمان بدهم. حیوان بازیاش گرفته بود. از عقب خودرو دستش را گذاشت روی چشمهای همسرم و دیگر نفهمیدم چه شد.
حتی تجهیزات ایمنی هم مانع از تکرار مرگ پاکبانان مشهدی نشد؛ این بار رضا شجاعی ساعت ۵:۳۰ وسط بزرگراه شهید بابانظر جان به جان آفرین تسلیم کرد.
حسین خیرآبادی سختترین تصمیم زندگی اش را گرفت واعضای بدن دخترش را به نیازمندان هدیه داد.
مصطفی علیمحمدی تعریف میکند: وقتی وارد خانه شدم، حرارت آنقدر زیاد بود که شانهها و گردنم سوخت. البته سوختگی درجه دو بود و زود بهبود پیدا کردم. این نوع سوختگیها را بیشتر آتشنشانها تجربه میکنند.