حاجامین جعفری هفتسال پیش که ورشکست شد و همه سرمایهاش را از دست داد، مدتی بیکار ماند. اما دوباره سر پا شد و شغل پدرش را در پیش گرفت.
وقتی وارد مغازۀ آرایشگری آقای اکبری میشوید، فضای خاصی را میبینید. مغازۀ آرایشگری آقای اکبری، مثل دیگر آرایشگاهها نیست و تفاوتهای جالبی دارد.
خشکسالی و افزایش قیمت علوفه باعث شدهاست برخی از اهالی قرقی عطای دامداری را به لقایش ببخشند.
کمتر مشهدی است که گذرش به کوچه پشت پمپ بنزین بولوار معلم نیفتاده باشد. کوچهای که سرتاسر آن را تعمیرگاههای خودرو و یا فروشگاههای لوازم یدکی گرفته است.
حاج غلامرضا روحی به زرگری و تعمیر طلا و نقره میپردازد و در کنار اینکار تنها با داشتن سواد مکتبخانهای، شاعری پیشه کرده است.
دنیوی میگوید: کفشهای طرح چرمی چینیها قیمت کمی داشت و مردم با تصور اینکه چرم هستند، آنها را میخریدند اما هنوز مدت زمان زیادی نگذشته که کفش خراب میشد.
امامی یکی از آتشنشانانی بود که بعد از حادثه پلاسکو برای کمک به همکارانش مرخصی گرفت و به تهران رفت تا در محل این حادثه حاضر شود.