برخلاف حالا که خودروها برای تعویض پلاک در محله کارخانه قند صف میکشند، در قدیم کامیونها و گاریهای حمل چغندر قند در طول این خیابان به خط بودند.
ناصر دیانتی کلیددار تمام صندوقهای زرد کنار خیابانهای محله آبوبرق بوده است آن هم زمانی که کار و زندگی مردم با پست و همین صندوقهای زردرنگ کنار خیابان گره کوری داشت.
حسن دهشیری صاحب گرمابههای قدیمی «کارون» و «الماس» میگوید: آب مصرفی گرمابه الماس از قناب رکنآباد بود و به دلیل گوارایی و کیفیت خوبش طرفداران بسیاری داشت.
کفاش قدیمی پایین خیابان شبها را تا صبح رویهکاری میکرده و روزها به سینما و جنگل میرفته است.
تعمیرگاه خودروی برادران؛ یک تفاوت اساسی با دیگر تعمیرگاههای خودرو دارد، در واقع هم مکانیکی است، هم مسجد.
حمید فرزین میگوید: یک آتشنشان که در طی شیفت خود ۴ جنازه سوخته را دیده است، پس از اتمام شیفت کاری خود با ناراحتی که این اتفاقات برای او به وجود آورده است به خانه میرود.
اسماعیل امکانیمقدم، عمری را به آهنگری گذراند، اما آنچه او را سخت کرده بود، آهن و آهنگری نبود؛ بیکسی و تنهایی بود. آهن، تنها سهم او از زندگی بود. دستهای گرم او از هر ورق آهن سرد چیزی میساخت.