کد خبر: ۶۸۳۵
۲۰ مهر ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۸

اینجا جنس فروخته شده پس گرفته می‌شود!

حاج‌ مجید عجمی که در اخلاق نیکو در بازار امین شهره است، می‌گوید: وقتی کاسب، جنس فروخته‌شده را پس می‌گیرد، قلب مشتری شاد می‌شود و این شادی به فروشنده و کسب‌وکارش برمی‌گردد.

«اینجا همیشه جایی برای جبران پشیمانی هست؛ اگر از این مغازه هر خرید ریزودرشتی کردید و به هر دلیل آن جنس را نخواستید، امکان پس‌دادن آن وجود دارد.»

اوضاع سخت اقتصادی و درپی آن، کسادی بیشتر بازار‌ها موجب شده است این روز‌ها کمتر با کاسبی برخورد کنید که پس از فروش کالا، پای تغییر نظر مشتری بماند و جنس فروخته‌شده را پس بگیرد! اما در بازار امین پایین‌خیابان، دقیقا در دوقدمی بارگاه نورانی حضرت‌رضا (ع)، حاج‌مجید عجمی یکی از کاسبان بنام و قدیمی است که سال‌ها پیش کاسبی‌اش در همین‌جا کلید خورده و از وقتی به این بازار پا گذاشته، پای اعتقاد قلبی‌اش ایستاده که هوای زائر و مشتری را داشتن است.

این‌بار سراغ کاسبی در پایین‌خیابان رفته‌ایم که همه از او به‌نیکی یاد می‌کنند و دست‌کم سی سال نوای زیارت عاشورای هر روزش در بازار امین پیچیده است. صوت مداحی‌اش چه در عزا و چه جشن‌های شادی، برای حاضران روح‌نواز بوده است تا آنجا که خیلی‌ها حضورش را در برنامه‌ها ردزنی می‌کنند تا فرصت شنیدن صدایش را از دست ندهند.

 

پس گرفتن جنس، مشتری را شاد می‌کند

حاج‌مجید عجمی معتقد است: روزی‌رسان خداوند است و وقتی کاسب، جنس فروخته‌شده را پس می‌گیرد، قلب مشتری شاد می‌شود و این شادی به فروشنده و کسب‌وکارش برمی‌گردد.

او با همین نگاه، جنس فروخته‌شده را بی‌بروبرگرد پس می‌گیرد؛ حتی اگر مدتی از زمان خرید گذشته باشد.

 

اسکان زائران در خانه‌های معتمدان

بچه کوچه حوض‌خرابه پایین‌خیابان است. پدربزرگش مستأجر خانه داروغه بوده و بار‌ها پای خاطرات پدر و عمویش از سال‌ها سکونت در آن خانه تاریخی نشسته است. مردم‌داری و اخلاق متفاوت در کسب‌وکارش را نتیجه تربیت دینی خانواده می‌داند. دراین‌باره به هیئتی اشاره می‌کند که از کودکی در آن بروبیایی داشته و در آن رشد کرده و حالا خودش در چهل‌وپنج‌سالگی چم‌وخم برنامه‌های هیئت را عهده‌دار شده است.

یکی از فعالیت‌های مهم و بزرگ اعضای هیئت به‌ویژه در سال‌های گذشته، شناسایی زائرانی است که برای زیارت مضجع نورانی امام هشتم به مشهد آمده‌اند، اما امکان اسکان پیدا نکرده‌اند. در چنین وضعی، بچه‌هیئتی‌ها به خانواده‌هایی که از پیش با آن‌ها هماهنگ شده است، اطلاع‌رسانی می‌کنند و به‌این‌ترتیب، سازوکار اسکان زائران چشم‌انتظار فراهم می‌شود؛ کار گروهی خداپسندانه‌ای که باورش برای مسافران در ابتدای امر کمی سخت است.

بار‌ها شنیده‌اند که می‌گویند «مشهدی و این‌کارها!»، اما وقتی لحظه خداحافظی فرامی‌رسد، ورق برمی‌گردد و با یک دنیا حال خوب و تشکر و دعا مشهد را به مقصد شهرشان ترک می‌کنند: پنج سال پیش، روز شهادت امام‌رضا (ع) در یکی از ماه ها‌ی پاییزی بود. هوا سرد بود و سوز بدی داشت. مسافران زیادی موفق به یافتن مکانی مناسب برای اقامت نشده بودند. حوالی میدان ۱۵ خرداد (فلکه ضد سابق)، چند خودرو سواری را دیدم که سرنشینانش داخل وسیله نقلیه روبه‌روی بارگاه نشسته بودند. هوا طوری سرد بود که زورم می‌آمد از خودرو پیاده شوم.

بالاخره خودم را جمع‌وجور کردم و سراغ یکی از خودرو‌ها رفتم که کنار خیابان توقف کرده بود. به شیشه خودرو زدم که آن را پایین بدهند و دعوت به اسکان رایگان را مطرح کنم. باورشان نمی‌شد. می‌گفتند برادرشان بعد از چند سال از سوئد آمده است و قصد زیارت کرده‌اند. از تهران با برخی هتل‌ها تماس گرفته‌بودند که بی‌پاسخ مانده بود و چون موفق به هماهنگی و رزرو برای اقامت نشده‌بودند، با بسم‌الله دل به جاده زده‌بودند، به این تصور که بالاخره مکانی را برای اسکان پیدا خواهند کرد.

این خانواده تهرانی وقتی از گشت‌وگذار برای یافتن مکان مناسب ناامید می‌شوند، تصمیم می‌گیرند برگردند، اما در لحظه وداع از همان داخل خودرو مراتب دل‌شکستگی و گلایه خود را رو به امام رئوف بیان می‌کنند. در همان لحظات شب‌هنگام، آقای عجمی از راه می‌رسد و از میان همه خودرو‌هایی که مشکل اسکان داشتند، به این خانواده پیشنهاد اقامت در خانه پدری‌اش در حوالی حرم‌مطهر را می‌دهد.

این کاسب بازار امین می‌گوید: سال گذشته برای یک سفر کاری عازم تهران شدم؛ برای احوالپرسی و دیدار دوستان تهرانی‌مان که در این چند سال بار‌ها ابراز لطف داشتند، به آدرس مدنظر رفتم. آنجا از نزدیک شاهد جایگاه اجتماعی و ثروت آن‌ها بودم که با وجود این، در آن سال نتوانسته بودند مکان مناسبی را برای خودشان دست‌وپا کنند.

 

آقاجان؛ برای کار درخدمتم

عجمی زائرنوازی و گره‌گشایی را از وظایف مهم همسایگان امام مهربانی‌ها می‌داند و می‌گوید: بسیاری از روز‌ها اول وقت به زیارت امام‌رضا (ع) می‌روم و رو به آقا می‌گویم آقاجان، اگر کاری با ما دارید، در خدمتیم! هنوز به مغازه نرسیده‌ام، در مسیر یا جلو درِ مغازه یکی درخواستی دارد که به‌لطف پروردگار و نگاه مهربان حضرت، برای رفع حاجت و گره‌گشایی تلاش کرده‌ام.

حاج‌آقا که در اخلاق نیکو شهره بازار امین است، می‌گوید: مگر می‌شود همسایه امام‌رضا (ع) بود و بداخلاقی کرد!

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44