علیاکبر خسرویراد تعریف میکند: تأمین آب اینطور بوده که سقاها آب را با دو تین هفدهکیلویی که با طناب به چوبی میبستند و روی دوش حمل میشد، به خانهها میآوردند و دو ریال دریافت میکردند.
بازار ی به رنگ میوه، سبزی، مرغ و ماهی و خواروبار در کنار یک پیادهروی باریک سالهاست که در ابتدای خیابان شهیدهاشمینژاد جاگرفته است. این بازار که از شهید هاشمی نژاد ۵ شروع و تا تامین اجتماعی امتداد دارد، از همه جای شهر مشتری دارد.
راسته خیابان امام خمینی(ره) ابتدا با فعالیت چهار مغازه فروش لوازمورزشی (تختی- استقلال- پرسپولیس و فروشگاه خادم) شکل گرفت ولی الان به صورت یک راسته منسجم برای عرضه لوازمورزشی فعالیت میکند.
حاشیه بوستان زیتون در خیابان مفتح، محل نمایش توانمندی های تولیدکنندگان شده؛ از دست سازههایی با صدف که خاطرات دریا را به یاد میآورد تا خراطیهایی که هنوز، عطر چوب درختان جنگلی را به یادگار دارند.
مریم پاسبان مدار زندگیاش بر چرخش هنرمندانه چند نخ با میل قلاببافی و میلههای بافتنی چرخید تا به امروز که به استادی ماهر در هنر بافتنی تبدیل شده و حالا شاگردانی را آموزش داده و آنها هم از این هنر نان میخورند.
سه سالی هست که در زیرزمین مسجد امامرضا (ع)، صبح تا ظهرِ روزهای یکشنبه، بازار چه اختصاصی بانوان برپا میشود. این حرکت کوچک که ابتدا با حدود پنجشش بانوی فروشنده شروع شد، اکنون به حدود سیغرفه رسیده است.
خاطرات حمید صادقیان با بازار محله حجاب۷۹ بیشتر از هرچیز، از جنس کسبوکار است. به قول خودش از ۸ صبح تا ۱۰شب با کسبه و مردم این محل معاشرت داشته و این همنشینی خاطرات مختلفی برایش رقم زده است.






