حسن اعتمادی پس از چند سال شاگردی، شیرینیفروشی گوهرشاد را راه انداخت؛ حرفهای که پسرش جعفر و نوهاش علی هم آن را ادامه دادند و شصتسال است شیرینی اعیاد و عروسیهای مردم دریادل و نوغان را آماده میکنند.
از بوی خاک تا عطر افلاک همه را میتوان زیر سقف «کارگاه مهرسازی خادم» یکجا نفس کشید؛ کارگاه کوچکی که بهنیت کارآفرینی و ایجاد اشتغال در یکی از کوچههای محله مهدیآباد توسط محسن نادری خادم عضو تیم ملی کشتی فرنگی پا گرفته است.
همهچیز از «آرزوی» یک معلول مهاجر شروع میشود؛ «مرتضی عبدی» پس از سالها خانهنشینی و لمس عمیق درد معلولیت مرکز «باور» را راه اندازی میکند مرکزی که میخواهد معلولان «توان» از دستدادهشان را بازیابند.
بازارچهای هفتگی در طبقه زیرین مسجد امامخمینی (ره)، به محلی برای همدلی، کسب درآمد و اثبات توانمندی زنان محله تبدیل شده است.
پسران مرحوم حاج محمدتقی خاکی چراغ طباخی پدر را پس از فوتش روشن نگه داشتهاند. آنها احترامگذاشتن به هم، اولویتندادن به مادیات، شاکر بودن و بزرگدیدن رزقی که خدا از راه این طباخی، نصیبشان میکند و....را مهمترین رمز ماندگاریشان میدانند.
اسم حاجاصغر رفاهیخراسانی برای اهالی کوچهپسکوچههای مهدیآباد آشناست. ۵۰ سالی است که سلمانی دارد و کوچک و بزرگ، او را با پسوند شغلش صدا میزنند؛ «اصغر سلمانی».
محمد حیدری تعریف میکند: باغ ملی اولین پارک مشهد است. هنگامیکه من بچه بودم، اطراف حوض وسط پارک گلکاری نبود و با بچههای محله در این حوض آببازی میکردیم. چقدر خوش میگذشت.