شور و حال بازارچه «زیتون» در محله گلشور
جمعشان جمع است؛ تولیدکنندههایی که حاشیه بوستان زیتون، محل نمایش توانمندی هایشان شده است؛ از دست سازههایی با صدف که خاطرات دریا را به یاد میآورد تا خراطیهایی که هنوز، عطر چوب درختان جنگلی را به یادگار دارند.
سبدهای حصیری، خوراکیهای عاری از مواد نگهدارنده، زیورآلات مهرهای و بافتنیهایی که با ذوق و ظرافت هنرمندان، تولید و عرضه میشوند، گوشههایی از جذابیتهای این بازارچه است که تماشای آن، گذر زمان را از خاطر رهگذران میبَرد.
انبوه شهروندان و زائرانی که خیابان مفتح را برای تفریح و بازارگردی انتخاب میکنند، میتوانند تا بیست وششمین روز از ماه جاری، از ساعت ۱۰ صبح تا ۱۰ شب، مهمان زنان و مردانی از محلات مختلف مشهد باشند که محصولات خود را در این بازارچه، در محله گلشور مشهد عرضه کردهاند.
حمایت در عمل
مسئولان سازمان سامان دهی مشاغل شهری و فراوردههای کشاورزی شهرداری مشهد میگویند هدفشان از راه اندازی این بازارچه، حمایت از مشاغل خانگی و کسب وکارهای نوپا بوده و غرفه دارانی که حضور بی خبر ما، غافلگیرشان کرده است، به اتفاق میگویند که این هدف، محقق شده است.
یکی از کسانی که برای گفتوگو داوطلب است، محسن سالاری طرقبه نام دارد؛ کامل مردی پنجاه و دو ساله که در کارگاهش، میوه و سبزیجات خشک تولید میکند. این تولیدات، حاصل تلاش یازده بانویی است که با او همکاری میکنند. تعدادشان تا همین پارسال ۲۲ نفر بود و شرایط بازار، او را به تعدیل نیرو وادار کرد.
سالاری از شرایط بازارچه، رضایت کامل دارد، چه از جانمایی آن که در محلی پر تردد و پر مشتری است، چه از امکاناتی مثل برق، سازه و میز و صندلیها و چه هزینهای که بابت حضور در نمایشگاه پرداخته است. او میگوید اگر این قبیل نمایشگاهها دوام داشته باشد، میتواند بانوان بیشتری را به کار دعوت کند.
قیمت کمتر، فروش بیشتر
ساعت حوالی ۱۳ است و مریم پاسبان، از خلوت بودن نسبی بازارچه در این ساعت از روز، برای تمام کردن کارهای نیمه کاره اش استفاده میکند. او در حال بافتن رویه برای یک جفت کفش مجلسی است. هر چند دانهای را که قلاب بافی میکند، یک نگین را هم لابه لا اضافه میکند تا کار، زیباتر شود. نمونه کارهای آماده اش، جذاب است و مشتریها را به پرسیدن قیمتها وادار میکند.
قیمت هایم را به امید فروش بیشتر، کاهش دادهام. این کار، نتیجه داده و استقبال مشتریها بیشتر شده است
او ۴۴ سال دارد و با کمک دختر و دوستش، از یک کفی طبی، کفشهایی با زیبایی تحسین برانگیز تولید میکند. بافت رویه برای هر کفش، از او که ماهر و تنددست است، دست کم چهارساعت وقت مفید میگیرد؛ با این حال میگوید: قیمت هایم را به امید فروش بیشتر، کاهش دادهام. این کار، نتیجه داده و استقبال مشتریها بیشتر شده است.
از «تولید به مصرف» ِ واقعی
این بانوی هنرمند، به موقعیت بازارچه و هم جواری آن با بوستان زیتون اشاره میکند و میگوید: بوستانها آسیبهای خودشان را دارند. اگر، یک نگهبان یا مأمور، به ویژه شب ها، در بازارچه و اطراف آن قدم بزنند، حس خوب امنیت و لذت کار در بازارچه، بیشتر میشود. اطلاع رسانی درباره بازارچه، دیگر خواسته اوست؛ «برخی مشتریها میگویند از اهالی خیابان مفتح هستند، اما کاملا اتفاقی و عبوری متوجه بازارچه شدند و خبر آن را جایی نشنیده و نخوانده بودند.»
صحبتهای این فروشنده را رضایی، از اهالی محله شهید قربانی تأیید میکند. او که برای فرزند خردسالش، لیف عروسکی خریده است، میگوید: اهل فضای مجازی هستم، اما خبر این بازارچه را جایی ندیده بودم. کالاهای خوبی دارد و قیمت هایش هم مناسب است، چون واسطهای در کار نیست؛ یک «از تولید به مصرف» ِ واقعی.
* این گزارش یکشنبه ۱۸ آبانماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۸ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.
