عباس حافظ دربانی، از آن قدیمیهای خیابان چهنوست. تاریخ زنده این خیابان از پنج دهه پیش است. او چهنوی قدیم را چنین یه یاد میآورد: ۳۰، ۴۰سال پیش این خیابان چهارتا مغازه بیشتر نداشت، یک بقالی، یک قصابی، یک نانوایی و یک عطاری، همین.
حسین داوودی، یکی از پوستفروشان دور میدان عدالت (اعدام سابق) است. میگوید: کوچه حسنقلی بازار بزرگ پوستفروشها بود درآنزمان در کوچه حسنقلی روزانه هزاران پوست رد و بدل میشد، اصلا دنیایی داشت.
محمدحسن امیریپور متولد سال ۱۳۳۰ است و یکی از قدیمیترین مسگرهای شهر مشهد محسوب میشود. این کاسب قدیمی محله کارمندان اول میگوید: وقتی مس سیاه شد، با پنبه قلع را به بدنه مس میمالیم.
حاجآقا کوثری از قدیمیهای محله شیرودی است که از حدود ۵۰ سال پیش به این محل آمده است. میگوید وقتی به این محل آمده محوطه اطراف خانهاش، سراسر باغهایی بود با دیوارهای ممتد کاهگلی.
کشتارگاه قدیم مشهد تا سال۱۳۷۲ در تقاطع شهیدشیرودی و شهیدرستمی فعلی برپا بود. عباس کارگرنژاد آن زمان کافه کنار کشتارگاه را میگرداند. او میگوید: سلاخها مشتریان همیشگی کافه چسبیده به کشتارگاه بودند.
فرق این نانوایی با بقیه نانواییها همین است؛ اینکه پشت تنور گرم نانوایی خیابان ظفری یک خانواده حضور دارند، شریک و همدل هم هستند و هرروز، صبحشان را با هم و پای تنور آغاز میکنند.
سه کاسب خوشنام خیابان شیخ صدوق، اخلاق و اعتقادات مشترکی دارند و همین شباهتها، ریسمان رفاقتشان را با گذشت سالها از آغاز همسایگی، محکم نگه داشته است.






