سیدمجید سنگی نسل پنجم از خانوادهای است که حرفهشان سنگتراشی بوده است.
حاجمحمود نصیری میگوید: آقای وارسته، خواروبارفروش محل دوسهسال بعد از من به این اینجا آمدند. مرحومحاجآقایسیادت متولی اصلی چاپخانه سیادت نیز از قدیمیهای محله بودند.
حاجمحمدرضا نصراللهی تعریف میکند: حاجاصغر بستنی دقت، یک دوچرخه داشت؛ از آن دوچرخههای دومیل توپر. فصل توت که میشد، میرفت توت میتکاند و میریخت توی طبق.
مهدی سالمیان میگوید: یکبار به تقلید از روش پدر یک استکان چای جلو یک پیرزن گذاشتم. خریدی نکرد و رفت. روز بعد او با کاروانی از بانوان سالمندشیرازی آمد.
علیاصغر غفوریمقدم بستنیفروشی سیار را توی بشکههای چوبی شروع کرد و به مغازه بزرگی در خیابان شاهآباد یا همان علیمردانی فعلی در محله ایثار رسید که همیشه خدا صف مشتریهایش تا وسط بیستمتری میرسید.
محمد و علی بیگزاده دو برادری هستند که سالها است در خیابان رسالت با کار صادقانه برای خود اسم و رسمی پیدا کردهاند، آنها صداقت در کار را رمز موفقیت خود میدانند.
علی گلمحمدی این دستگاهها را بیشاز پنجاه سال قبل برای تولید جوراب خریده بود و تا دو سال قبل هم با آن جوراب تولید میکرد؛ اما با رفتن شاگردش، چون خودش دیگر توانی ندارد، کار متوقف شد و همچنان نخها بدون استفاده روی آن سوارند.