حمیدآقا عشقی، انگشترفروش پاساژ فیروزه مجموعهای از نگین دارد که توی هرکدامشان طرحی افتاده است که شبیه چیزی است؛ از طرحهایی که میشود آنها را شبیه یک «نام» دید تا طرحهایی شبیه «شمایل».
زهرا اطهری، هنرمند محله سیدرضی معتقد است آدمها باید استعداد و علاقه خودشان را پیدا کنند.
در محله بالاخیابان همه حاجآقاجانی را حاجاکبر صدا میزنند و کاسبی میخوانند که حلالروزی و گشادهروست و غش در معامله ندارد. او با کمترین سود جنس دست مردم میدهد و از همه مهمتر، خیّر است.
محمد بافندگانسمائی میگوید: روزگاری بیشتر از پانصدفیروزهتراش در مشهد مشغول به کار بودند. در بازار ناصریه ۲۰۰ تا ۲۵۰مغازه فیروزهتراشی بود. در خیابان خسروی نو هم روبهروی بازار سرشور کار میکردند.
سیدحسن اولیایی میتوانست بهعنوان معلول بنشیند تا بزرگترها خرجیاش را بدهند، اما او حالا علاوهبر تولید و کارآفرینی در مکانی کمبرخوردار، در لیست صادرکنندگان هم قرار گرفته است.
«ناصرحسنپور» امسال شصتساله شده و نزدیک به چهل سال از این سالها را در کار کافهداری گذرانده است؛ در قهوهخانه آذربایجان. قهوهخانه او، میراثدار دو پیشه سنتی مشهد است؛ کافهداری و انگشترفروشی.
هنرمندان مشهدی در جریان حکاکی دعای شرفالشمس یک حرف مشترک داشتند. دعای شرفالشمس باید از ساعت ۴ و ۱۰دقیقه و ۳۰ثانیه روز ۱۹ فروردین تا ساعت ۴ و ۹دقیقه و ۳۰ثانیه ۲۰فروردین نوشته شود.