علیاصغر غفوریمقدم بستنیفروشی سیار را توی بشکههای چوبی شروع کرد و به مغازه بزرگی در خیابان شاهآباد یا همان علیمردانی فعلی در محله ایثار رسید که همیشه خدا صف مشتریهایش تا وسط بیستمتری میرسید.
محمد و علی بیگزاده دو برادری هستند که سالها است در خیابان رسالت با کار صادقانه برای خود اسم و رسمی پیدا کردهاند، آنها صداقت در کار را رمز موفقیت خود میدانند.
علی گلمحمدی این دستگاهها را بیشاز پنجاه سال قبل برای تولید جوراب خریده بود و تا دو سال قبل هم با آن جوراب تولید میکرد؛ اما با رفتن شاگردش، چون خودش دیگر توانی ندارد، کار متوقف شد و همچنان نخها بدون استفاده روی آن سوارند.
اگر شما موتورسوار باشید فرقی نمیکند کجای رضاشهر از خرابی موتورتان مانده باشید چرا که حتما از دو نشانی تعمیرگاهی که از مردم میگیرید، یکی مربوط به تعمیرکار کوچه رز است؛ «برو پیش اوستاعباس.»
نیره الداغی میگوید: مدتی پیش عروس و مادرشوهر با داماد آمده بودند. عروس چشمش لباسی را گرفته بود. قیمتش هم زیاد نبود، اما مادر داماد تأکید داشت لباس دیگری انتخاب کند. کار به دعوا رسید.
حاج علی گل محمدی میگوید: از همان اول هم به خودم قول دادم که هوای زائران را داشته باشم. الان هم با کمترین سود جوراب دست زائر میدهم. به برکت همین دعای زائران تا حالا دستم را پیش کسی دراز نکرده ام و در این سن سرحال و سلامتم.
در یک بازارچه در چهارراه مخابرات قاسمآباد، پشت میز یکی از غرفهها یک زوج نشستهاند که دلیل شکلگرفتن کارهای هنری زیبا و حال خوب برای مشتریانشان هستند.