کوچه «شهدای تاکسیرانی ۱» درحالحاضر کمرفتوآمد است؛ اما این معبر در سالهای نهچندان دور، زمانی که هنوز بزرگراه شهید بابانظر ساخته نشده بود، مسیر اصلی دسترسی به محله مهرآباد بود. این خیابان درحالحاضر بیشتر کاربری تعمیرکاری دارد.
محله حسینآباد که در گذشته به حسینآباد کرمانیها معروف بود، به میرزای ناظر، واقف خیریه آموزشی ـ درمانی سوران تعلق داشت. از آنجا که نام این قلعه قدیمی در وقفنامه علیشاه افشار آمده، قدمتش دستکم به دوره نادری میرسد. اهالی حسینآباد در گذشته بیشتر کرمانی بودند. تقریبا نیمی از مساحت این محله باغات و کشاورزی است و تنها ۱۷ درصد، محدوده مسکونی است.
کوچه مشعل ۱۰ در محله حسینآباد، معبری پررفتوآمد، اما غیرمسکونی است. این کوچه از خیابان اصلی و قدیمی مشعل آغاز و به بولوار شهدای تاکسیرانی ختم میشود. وجود پمپ گاز در این کوچه باعث شده اهالی این کوچه را با نام کوچه کنار پمپ گاز بشناسند.
وقتی از آتشنشانان میخواهیم خاطرات شیرین شغل خود را بیان کنند، هر کدامشان کمی به فکر فرو میروند تا حرفی برای گفتن پیدا کنند. معنای این مکث یعنی «در آتشنشانی خاطره شیرین به ندرت پیدا میشود». با اینحال ما درنهایت میهمان خاطرات شیرین این مردان فداکار شدیم.
صادق اخیرا در یک مسابقه آنلاین مربوطبه مصرف انرژی به نام مسابقه سونرژی شرکت کرده و رتبه اول در سطح استان را به دست آورده است و بهعنوان یک همیار آب شناخته میشود.
حاجاحمد وقتی جنگ شد، حتی تکفرزندبودنش مانع از آن نشد که لحظهای در تصمیمش برای رفتن تردید کند و مشتاقانه عازم رزم شد و در مدتی که در خط مقدم حضور داشت، چندینبار مجروح شد.
سال ۱۳۲۰ هیئتیها بهشکرانه سرنگونی حکومت دینستیز رضاشاه تصمیم گرفتند در همان محلی که خیمه هیئت برپا میشد، مسجدی تاسیس کنند و نام آن را گذاشتند «ابوالفضلی».
باب آشنایی این همسایهها در مسجد چهاردهمعصوم (ع) فراهم شده است. یکی آشپزی مراسم و دیگری آوردن وسایل را برعهده دارد. یکی هم پابهپای دیگران در برنامهها حضور دارد و به این ترتیب حلقه همدلی پابرجاست.






