مهدی کاریزان میگوید: پول توجیبیهایم را جمع میکردم تا لااقل هفتهای یک گل جدید بخرم. مادرم که علاقهام را دید، با پدرم و صاحبمغازه صحبت کرد تا من به این گلفروشی بیایم
بازار حافظ از دور شباهتی به بازارهای مواد غذایی ندارد. ورودی هلالیشکل و کاشیهای فیروزهای در زمینه آجری، بیشتر مرکزی فرهنگی و مذهبی را در ذهن تداعی میکند.
آقا محسن کارش را با حرفه نجاری شروع کرده که با فامیلش هم تناسب داشته است. او و برادرش ۳۳سال پیش همینجا کارشان را با تولید کیفهای چرمی شروع کردند، اما حالا او دستتنها با تعمیر کیف و چمدان، مغازه را باز نگه داشته است.
همهچیز از دغدغهمندی و احساس مسئولیت چند جوان متخصص در حوزههای کارآفرینی، آیتی و کسبوکار شروع شد.امیرحسین صالحی میگوید: در تحقیقاتمان متوجه شدیم شیوههای سنتی چالشهایی دارند.
اگر کارگاهها و کارخانههای حلاجی در مشهد شکل نمیگرفتند، خبری از رونق کارگاههای قالیبافی نبود تا پشم خام را به محصولی قابلاستفاده تبدیل کنند.
مریم حلمزاده هنرمند قطع نخاعی است که با آموزش عروسکبافی برای ۹۰ معلول کارآفرینی کرده است. او میگوید: به تجربه دیدهام که زیباترین سرنوشت همانی هست که خدا برایمان رقم میزند!
محمدحسین امینی تعریف میکند: همه دوستان و آشنایان به پدرم میگفتند که راهانداختن کسبوکار در این خیابان سوتوکور فایدهای ندارد، او، اما پیشبینی میکرد که این خیابان یک روز تبدیل به بورس کلیفروشهای مواد غذایی مشهد شود که درست از آب درآمد.