هنوز هم اسم محلهشان در قبضهای آب و برق با این نام درج میشود؛ «محله صابونپزها»، جایی در خیابان مصلای امروز و چهنوی سابق که یک مشهد آن را با عطر چهلگیاه میشناسند.
عزت خداشناس با وجود علاقه شدید به معلمی در یک اتفاق ساده، به پزشکی علاقهمند شد: بهدلیل تب شدید نزد پزشک خانوادگی رفتیم. با اولین لمس گوشی معاینه، لرزیدم و شوکه شدم. پزشک شکلاتی به من داد که هنوز طعمش زیر زبانم است.
من جعفر عقدایی، ۷۰ سال پیش در محله ساربانها در پایینخیابان متولد شدم. در آن زمان کسب علم و سواد زیاد مرسوم نبود برای همین از ۷ سالگی پیشهام را بهعنوان شاگرد یک زینساز آغاز کردم.
سماورسازی رجبعلی درواری یکی از مکانهای قدیمی محله چهنو است. او ۴۰ سالی میشود با چکش و سندان و شعله آتش به جان سماورها میافتد.
محقق میگوید: حدود پنجسال پیش گلشهر رفتم و اولینبار غذایی خوردم به نام شورنخود. آن زمان به فکر تغییر شغل بودم و با دقت غذا را مزه کردم. از آنجا که در آشپزی دستی بر آتش دارم، برایم جالب شد که به این کار مشغول شوم!
کفاشی، هنریاست که میرزاحسین ۹۰ ساله با خودش از کاشمر به مشهد آورده است. از وقتی به خاطر دارد، همدم کفشهای کهنه و نخ و سریش بوده است. مغازهاش در خیابان فداییان اسلام است و حالا پیرمردها خوب میشناسند.
عباس حافظ دربانی، از آن قدیمیهای خیابان چهنوست. تاریخ زنده این خیابان از پنج دهه پیش است. او چهنوی قدیم را چنین یه یاد میآورد: ۳۰، ۴۰سال پیش این خیابان چهارتا مغازه بیشتر نداشت، یک بقالی، یک قصابی، یک نانوایی و یک عطاری، همین.