کار مرحوم زهرا میرزایی تنها قابلگی نبود. مرده هم شسته بود، حدود هفتاد میت. اینکه انسانی اولین نفری باشد که نوزاد را میبیند و آخرین نفری که میت را میشوید، تجربه منحصربهفردی است. همین تجربهها باعث شده بود از هیچچیز ترس نداشته باشد.
محمد حاجیپور از همان کودکی شروع به جمعکردن وسایل مختلف میکند؛ از سکه و اسکناس گرفته تا پوست آدامس، کتاب و مجلههای قدیمی. او حالا، بعد از سالها، یک مجموعه بزرگ از اشیای قدیمی دارد.
بازگشایی مجدد این مغازهها زمان مشخصی ندارد و به عملکرد صاحبانش برمیگردد؛ اینکه تعهد محضری بدهند برای همسایهها چه از نظر بهداشتی و چه اجتماعی مزاحمتی ایجاد نخواهند کرد.
نامهرسان در مرحله اول باید انسان سالمی باشد. امانتداربودن نیز از ویژگیهای اصلی و مهم یک پستچی خوب است و درنهایت دقت، سرعت و امنیت از دیگر ویژگیهای کارمندان پست است.
حسن زرگر میگوید «اولین مکان امتحان و صدور گواهینامه دوچرخه، خیابان ارگ (ساختمان جدید ثبت اسناد) بود. هر روز صبح تعداد زیادی با دوچرخههایشان در محل صف میکشیدند.»
آنچه این دربند مغازه دو در سه را از سایر فروشگاهها متمایز کرده، انبوه جملاتی است که از حال خوب صاحب جوان آن حکایت دارد. شادی عمیق محمد آقا، ثمره دیدن داشتههایی است که شاید گاهی حواسمان به بودنشان نباشد.
مجید کریمی باوجود بازنشستگی ناچار شده اتاقی را برای نگهداری امانت مردم بهشکل انبار حفظ کند؛ افرادی که سالها پیش ماشینحساب خود را برای تعمیر پیش او آوردند، اما دیگر سراغی از آن نگرفتند.