عمو محمد جمال، چینیبندزن قدیمی محله مقدم است. او هر روز کنار سوپری جعفرآقا مینشیند و کار میکند. ابزار کارش هم انبر، چکش، سندان، دَمباریک، سوهان، مته و چوبکمانه است.
نانوایی خانواده تفقدرُخی در جای شلوغ و توی چشمی نیست، بااینحال هم مشتری دارد؛ هم نان خوب دست مردم میدهد. میگوید: نانوایی خوب را هرجا باشد، پیدا میکنند و حتی ساعتها در صفش میایستند.
موسپیدکردن آقارضا در کوچه سراب باعث شده جایگاه ویژهای بین اهالی داشته باشد. او گوش شنوای همسایهها و کسبه محله است. پای درددلها مینشیند، آشتی برقرار میکند و در مراسم خواستگار نقش بزرگتر را بازی میکند.
قاسم عبداللهیشکیب با تخلیه روزانه ۳۰۰ کیسه آرد ۴۰ کیلویی، واسطه پخت نان در منطقه ۳ و ۴ است. او باید هرچه زودتر کار را تمام کند و سراغ دیگر نانواییهایی برود که چشمانتظار سهمیهشان هستند.
بخشیها اولش مغازه خیلی کوچکی بهاندازه پراید داشتند. سطل خالی را که میبردی، روی آن شماره میزد، توی آن شیر را مایه میکرد و فردا سطل پر از ماست را تحویل میداد.
تیرماه امسال عضویت جواد کیاوند در کتابخانه امیرحسین فردی ۱۰ ساله شد. کیاوند که تراشکاری دارد، نادرست بودن این تصور که یک کتابخوان حرفهای، لابد شغلی مرتبط با مقوله فرهنگ دارد را اثبات میکند.
شروعبهکارِ سیداصغر گمراتیان، کفاش قدیمی اینگونه رقم خورد؛ «معلمها خیلی با ما بچهها بدرفتاری میکردند. یک روز آمدم خانه و گفتم مدرسه نمیروم و از هشتسالگی، ما را گذاشتند گیوهدوزی.»