علی احمدآبادی بیش از بیستسال از زندگیاش را وقف قرائت، تدریس رایگان و تربیت قاریان کرده است؛ از مکتبخانه کودکی تا جلسات تخصصی در حرم مطهر و قرائت در بینالحرمین.
محله کلاهدوز تا پنج سال پس از انقلاب اسلامی، بیشتر باغ بود و بیابان. بسیاری از باغها و زمینهای این محله اوقافی بود و سیدی، اکبری و مولایی از عمده باغداران آن بودند. خیابان مجد از معابر اصلی محله کلاهدوز است که در گذشته پر از میم انگور و باغ توت بود و به «تیبیتی» شهرت داشت. بخشی از مزارع «سرده»، از وقفیات گوهرشاد، نیز در این محدوده قرار داشت.

کلاهدوز ۲۳ یکی از خیابانهای پرتردد بولوار کلاهدوز است که تا چندسال قبل از انقلاب، در آن باغهای انگور و توت و زمینهای خاکی فراوانی بوده است و به «کوچه باغ هاشمی» معروف بود.
به گفته اهالی مجد ۱۷ پیش از اینکه بولوار شهیدمطهری جنوبی بین خیابان سنایی و بولوار مجد کشیده شود، سرتیپ عبدالرحیمخان کاشفالملک، چهارمین شهردار مشهد، با فرزندانش در این خیابان زندگی میکرد و برای همین نام کاشف برای آن انتخاب شده است.
تعریف میکند: وقتی به این محله آمدیم، هنوز شانزدهسال داشتم. همراه همسنوسالانم عضو بسیج مسجد شدیم. جلوی مسجد، سنگر درست کردیم شب تا صبح کشیک میدادیم.
مرضیه خانم تعریف میکند: همراه مردم بهسمت استانداری حرکت میکردیم که ناگهان دیدیم عده زیادی از تظاهرکنندگان به سمت ما میدوند و خودشان را به کوچههای فرعی میرسانند. ما هم مثل بقیه پا به فرار گذاشتیم.
تیم فوتبال«گلچهره» تازه در محله شکل گرفته بود و محمود وظیفهدوست و هممحلیهایش آرزوی یک مسابقه جدی با محلات دیگر را داشتند. تابستان۱۳۵۵ آرزویشان به بار نشست اما پایشان به توپ و میدان نرسیده مسابقه به پایان رسید!
زندگی مریم سپهری و اطرافیانش پر از حوادثی بوده که نیاز به امداد اولیه داشته و این اتفاقات، او را در مسیر یادگیری امداد و نجات و خدمت به دیگران قرار داده است.