انقلاب

اعتیاد مجموعه‌دار محله هنرستان به جمع‌آوری آرشیو روزنامه‌ها!
اگر برای آرشیوم میلیاردها تومان هم پول بدهند آن را واگذار نمی‌کنم. گاهی با خودم فکر می‌کنم آرشیوم را هم که بفروشم با پولی که به دست بیاورم می‌خواهم چه کار کنم. باز دوباره به سراغ خرید آرشیو می‌روم. هر کسی به چیزی اعتیاد دارد. یکی به سیگار، یکی به چای، یکی به خرید کردن، اعتیاد من هم به جمع‌آوری آرشیو است. روزی که مادرم به خواستگاری همسرم رفت و آن‌ها پرسیدند داماد چه دارد؟ او گفته مال و منال خاصی ندارد. اما تا دلتان بخواهد کتاب و مجله دارد.
درس شرف را از شهید کربلا باید گرفت
سیدعلی طباطبایی، متولد متولد محله محمدآباد است و ساکن قدیمی پایین پای حضرت. دوران کودکی و نوجوانی او در مدرسه ناصرخسرو در همین منطقه می‌گذرد. از سیزده‌سالگی هم تحصیل در حوزه را شروع می‌کند. مداحی و خواندن برای اهل بیت(ع) را هم بنا به استعداد و علاقه‌اش از همان سن و سال آغاز می‌کند. هم‌زمان با مداحان پیش‌کسوت معروف خراسانی آن دوره هم ارتباط می‌گیرد و از آن‌ها شیوه درست مداحی را می‌آموزد. در بحبوحه انقلاب و حوالی آن سال‌ها به وادی سیاست هم پا می‌گذارد و با پخش اعلامیه، شب‌نامه و... فعالیت‌هایش را ادامه می‌دهد.
دکتر فتاحی نیم قرن روزنامه‌های مشهد را در کانون «میثاق شهدا» آرشیو کرده است
آرشیو تخصصی کانون میثاق شهدا در محله آبکوه محل نگهداری محتوای دسته‌بندی شده با مستندات روزنامه‌‌های مشهدی و ملی از نیم ‌قرن پیش تاکنون و با موضوعات مذهبی، دینی، اعتقادی، علمی و پزشکی است. این مکان بیشتر شامل روزنامه‌هایی است که از زمان انقلاب تاکنون توسط دکتر فتاحی گردآوری و دسته‌بندی موضوعی شده‌اند. اینجا مکانی مناسب با تعداد بسیاری کتاب و بیش از 300جلد آرشیو روزنامه‌ای برای تحقیق و تفحص دانشجویان و محققان به شمار می‌آید.
همیشه بسیجی
جابر وظیفه‌شناس، فرمانده پایگاه شهدای مدافع حرم با 30سال سن و داشتن مدرک کارشناسی علوم اجتماعی شش سال است که در مدارس مختلف درس می‌دهد. علاوه‌براین در مرکز علوم قرآنی آستان قدس هم فعالیت دارد. چند سالی نیز هست که عضو شورای اجتماعی محله سرافرازان شده است. او که خود را در همه حال بسیجی می‌داند فعالیت‌های بسیاری را در مدتی که کرونا شیوع پیدا کرده در محله انجام داده است.
درددل‌ با 2مرد قاب‌نشین
بعد از برادرم همسرم راهی جبهه شد. من ماندم و سه فرزند کوچک. او می‌گفت خدا یار و یاور شماست. من باید از انقلاب و این سرزمین دفاع کنم. یادم می‌آید آن زمان‌ها یک گوشمان به در خانه بود، تا خبری یا نامه‌ای از مردانمان که در جنگ بودند به دستمان برسد. همسرم بار آخری که رفت گفت عملیات است. 20روز از عملیات گذشته بود و همه دوستانش برگشته بودند و همسرم برنگشته بود. به خانه یکی از دوستانش رفتم تا سراغش را بگیرم. او گفت مجروح و شهیدشدنش را دیده‌ام اما دیگر از او خبری ندارم.
شهید بی‌سر
توزیع نوار سخنرانی امام(ره)، اعلامیه و مبارزه علیه نظام ستم‌شاهی تنها گوشه‌ای از اقدامات این زوج جوان در بحبوحه انقلاب بود. آن‌ها با اشراف بالایی که به اهداف رژیم و ستمگری‌هایش پیدا کرده بودند، در جلسات خصوصی به سخنرانی در میان دانشجویان می‌پرداختند و هرروز بر شمار مبارزان انقلاب می‌افزودند. هردو معلم بودند و در طرقبه تدریس می‌کردند و منزلی نیز در ته‌پل‌محله داشتند که زندگی خود را در کنار بچه‌ها در آن می‌گذراندند.
فرزند مرحوم خراسانی 3هزار جلد از کتاب‌های او را به زندان مشهد اهدا کرد
خراسانی احترام زیادی برای کتاب قائل بود طوری که فرزندانش هیچ وقت ندیده‌اند او در حالت درازکش کتاب بخواند. او همیشه روی زمین می‌نشست و با گذاشتن کتاب روی رحل‌های قرآنی به مطالعه آن می‌پرداخت. اکنون کتاب‌های مرحوم خراسانی سر از زندان مشهد درآورده‌اند تا همچنان موجب انسان‌سازی و فرهنگ‌سازی شوند و همان‌طور که او در قید حیاتش معتقد بود «مطالعه، هم‌نشینی با بزرگان است»، فرصت این هم‌نشینی برای زندانیان فراهم شود.