راسته نردبانفروشیهای محله کاشانی؛ تجارتی صدساله
از میدان شهدا که کمی بالاتر میروید به میدان توحید امروزی ودروازهقوچان قدیم میرسید، همان میدانی که بخشی از خاطرات مشهدیها در آن ثبت شده است و راسته بازار نردبانفروشها در محله کاشانی هم پلهپله بخشی از این تاریخ را ثبت کرده است.
صبح آخرین ماه پاییزی است و هوا اندکی خنکای صبحگاهی پاییز را دارد. نزدیک میدان توحید که میشوم، یکی از کاسبها در حال چیدن وسایل مغازهاش است که از او نشانی راسته بازار نردبانفروشها را میپرسم و او هم با اشاره دست میگوید: کمیکه بالاتر بروید در حاشیه میدان توحید، خیابان موحدین است که به سهراه کاشانی راه دارد و در این محدوده راسته بازار و انبارهای نردبانفروشی و الوار وجود دارد.
وارد خیابان موحدین که میشوم آنچه در نگاه نخست خودنمایی میکند بلندای الوار ونردبانهایی است که از برخی انبارها بیرون زده است. سراغ قدیمیترین کاسب راسته بازار نردبانفروشها را که میگیرم همه مرا به انبار الوار، نردبانفروشی خندهرو هدایت میکنند. داخل انبار که میشوم تعداد زیادی الوار و نردبان در آنجا چیده شده و فقط یکراه باریک برای رفتوآمد وجود دارد.
بوی چوب تازه فضای انبار را فراگرفته همان بویی که حکایت از تازگی و سرزندگی دارد، شاید علتش این است که درخت، نشانه سرسبزی و زندگی است و بوی چوب تازه هم گویای این حکایت است.
از علیاکبر خندهرو که سنوسالی از او گذشته است و به گفته خودش ۶۰ سالی میشود که در خیابان موحدین امروز و همان دروازهقوچان قدیم مشهد زندگی کرده است، در رابطه با شغلش و اینکه چندسال در این محله ساکن است سؤال میپرسم که میگوید: از همان دوران کودکی و زمانی که خودم را شناختم در این خیابان زندگی میکردیم، پدرم در این خیابان الوارفروشی داشت و من و چهار برادر دیگرم هم با توجه به حرفه پدری وارد اینکار شدیم.
او در ادامه به فصلی از گذشته خود و دوران کودکیاش در این خیابان اشاره میکند و میافزاید: پدر من از همان ابتدا که میدان توحید ایجاد شد جزو نخستین کسانی بود که در این مکان ساکن شده بودو این موضوع مربوط به حدود ۱۰۰ سال پیش است، زیرا پدر من تا ۱۰۲ سالگی در این محله زندگی میکرد و در سال ۱۳۷۸ فوت کرد.
میدان توحید، دروازه مشهد
بافت خیابان موحدین گویای این است که این محله یکی از محلهها و مناطق قدیمیمشهد است و انبارهای الواری که در خیابان موحدین وجود دارد بخشی از این بافت قدیمیرا تشکیل میدهد که این بهانهای برای کنکاش تاریخی و گذری کوتاه بر گذشته این میدان میشود.
از خندهرو در رابطه با بافت و اسم قدیمی میدان توحید سؤال میکنم که اینگونه پاسخ میدهد: میدان توحید در ابتدا دروازه مشهد بوده و در گذشتهای نهچندان دور به دروازهقوچان معروف بوده است البته اگر اکنون از کسانی که سن و سالی دارند بپرسید این میدان را به همان دروازه قوچان میشناسند.
او در وصف شکل و شمایل دروازهقوچان قدیم چنین میگوید: در گذشته که این میدان دروازه ورودی مشهد بود اتوبوسهای بجنورد، شیروان و دیگر شهرهای شمالی در این محدوده توقف میکردند.

قلعه نخودک، میل کاریز و کوچه باغ، تاریخ میدان توحید
این کاسب راسته بازار نردبان فروشها در ادامه میگوید: در دوران کودکی به مدرسه رازی حوالی خیابان موحدین امروز میرفتیم. به عبارتی اینجا انتهای مشهد بود، زیرا در آن سمت خیابان به طرف میدان ابوطالب، میلکاریز نام داشت و آنچه که در این محدوده خودنمایی میکرد مزارع گندم بود.
تاریخ میدان دروازهقوچان بیش از آن است که بخواهیم در چندسطر بگنجانیم، اما به همین اندازه هم بسنده میکنیم و باز میگردیم به میدان دروازهقوچان امروز که البته دیگر با نام میدان توحید شناخته میشود.
از خندهرو در رابطه با راسته بازار نردبان فروشها میپرسم که اینگونه پاسخ میدهد: این راسته بازار از گذشته بازار نردبان فروشها بوده است و در این ۶۰ سالی که از خداوند عمر گرفتهام و در این محله ساکن بودهام اینجا بازار نردبان فروشها بوده است.
بلندترین نردبانی که تاکنون ساختهام نردبانی ۱۰ متری بوده است که معمولا در باغ گیلاس و گردو استفاده میشود
بلندترین نردبانی که ساختم ۱۰ متری بوده است
این کاسب بازار نردبان فروشها که حرفه پدری را پیشه کار خود کرده است سختیها و شیرینیهایی که در کارش وجود دارد را با لبخندی که برچهرهاش نقش بسته بیان میکند و در این میان از لابهلای صحبتهایش میتوان عشق به کار را در پس همه مشکلات و کاستیها یافت.
همین عشق به کار را در پاسخی که به سؤال من در رابطه با مشکلات حرفه نردبانسازی با یک لبخند پاسخ میدهد میتوان مشاهده کرد. او با یک لبخند اینگونه میگوید: مشکلات همهجا و برای هر حرفهای هست و این جزئی از ذات زندگی است.
از او در رابطه با بلندترین نردبانی که ساخته سؤال میکنم و پاسخ میدهد: بلندترین نردبانی که تاکنون ساختهام نردبانی ۱۰ متری بوده است که معمولا از این نوع نردبانها برای باغهای میوه مانند باغ گیلاس و گردو استفاده میشود.
نردبانهایی که از چوب سپیدار ساخته میشوند
در ادامه از خندهرو در مورد تأمین الوار و چوب موردنیاز برای ساخت نردبان میپرسم که میگوید: برای ساخت نردبان از چوب درختان سپیدار بهدلیل بلندی و ارتفاع این درختان و نیز جنس محکم آنها استفاده میشود البته گاهی با توجه به نیاز و نوع مصرف از چوبهای روسی نیز برای ساخت نردبان و تختههای بنایی استفاده میشود که این نوع چوبها بهدلیل رطوبت و انعطاف برای قالببندی استفاده میشوند.

همه مشهدیها از این راسته بازار، نردبان میخرند
در ادامه بهسراغ یکی دیگر از نردبان فروشهای این راسته که خودش را رمضانعلی یاردوست معرفی میکند، میروم. این کاسب محله نزدیک به دوسال است که وارد این حرفه شده و به قول خودش هنوز از چم و خم حرفه و بالا و پایینی که با گذشت سالها و کسب تجربه حاصل میشود، خبر ندارد.
از او در رابطه با حرفهاش و اینکه چگونه وارد این کارشده است میپرسم که میگوید: من در این راسته مغازه فرشفروشی داشتم که پس از مدتی با توجه به اینکه همه این راسته را نردبانفروشیها به خود اختصاص دادهاند تصمیم گرفتم که تغییر شغل دهم و مغازه نردبانفروشی را جایگزین مغازه قبلیام کنم.
تغییر شغل معمولا با فراز و نشیبهایی همراه است و در این میان ریسک از دستدادن سرمایه نیز دوچندان میشود، اما یاردوست که تازه تغییرشغل داده و در این راسته بازار، همسو با دیگر مغازهداران، نردبانفروشی دایر کرده است، میگوید: معمولا این ریسک زمانی بیشتر قوت مییابد که اطلاعات کافی در رابطه با شغل جدید نداشته باشید، اما من در این چندسال که در این راسته بازار مغازه داشتم تاحدودی با شرایط کار الوار و نردبانفروشی آشنا بودم؛ از طرف دیگر همه مشهدیها از این راسته بازار، نردبان خود را تهیه میکنند و این خود دلیلی بودکه من مغازه فرشفروشی را به مغازه نردبانفروشی ترجیح دهم.
نردبانهای چوبی هنوز خریدار دارند
در ادامه گشتوگذار در راسته نردبانفروشها یک انبار چوب بزرگ نگاهم را بهخود جلب میکند که بلندی نردبانها و الوار از دیوارهای نسبتاً بلند انبار حتی از فاصله چندمتری هم قابل دیدن بود. داخل انبار که میشوم سراغ مسئول انبار را میگیرم که میگویند در اتاق سمت چپ انبار چوب نشسته است. ابوالفضل آگاه، مسئول انبار داخل اتاق در حال حساب و کتاب کردن ورودی انبار بود.
از او در رابطه با فعالیتی که در انبار چوب راسته بازار نردبانفروشها دارد میپرسم که میگوید: سال ۱۳۷۳ که بازنشسته شدم، تصمیم گرفتم برای این دوران کار و حرفهای داشته باشم، زیرا بازنشستگی پایان دوران کاری نیست.
آگاه در ادامه میافزاید: همان سال بود که با این راسته بازار آشنا شدم و از آن زمان تاکنون در این راسته بازار به عنوان مسئول انبار در ورود و خروج الوارها فعالیت میکنم.
اما در ادامه از نردبان فلزی و اینکه آیا این نردبانها جایگزینی برای نردبانهای چوبی بوده است میپرسم که در جوابم میگوید: اگر چه نردبانهای فلزی در مصارف خانگی با استقبال مواجه شد، اما در کل جایگزینی برای نردبانهای چوبی نیستند و هنوز هم نردبانهای چوبی در میان مردم خریدار دارند.
مراحل ساخت یک نردبان....
اما او در ادامه از چگونگی ساخت نردبان میگوید و گاه در لابهلای کلامش تاکید دارد که نردبانسازی سختیهای خاص خودش را دارد که برخی اوقات نادیده گرفته میشود. این بازنشسته آموزشوپرورش در بیان ساخت نردبان و مراحلی که یک الوار باید سپری کند تا نردبان شود، میگوید: معمولا چوبها و الوار پس از خریداری شدن به انبارهای چوب انتقال داده میشود، البته تا فراموش نکردهام این را هم بگویم که معمولا از چوبهای درخت سپیدار برای نردبانسازی یا تهیه تخته چوبهای بنایی استفاده میشود.
او در ادامه میگوید: پس از اینکه چوبها وارد انبار میشود، ابتدا پوسته درخت باید کنده شود که معمولا این کار زمانبر است؛ یکی از ویژگیهای چوب وجود گره در داخل الوار پوستگرفته است که چندان زیبا نیست و باید این گرهها پس از تراش الوار گرفته شود تا چوب موردنیاز برای نردبانسازی آماده شود.
گشتوگذار چندساعته ما در راسته نردبانفروشیها به پایان میرسد، اما آنچه که در گشتوگذار برگههای تقویم در این راسته همچنان پویا و سرزنده است راسته بازار و حکایتهای بازاریان است، حکایتهایی که اگر همپای آنان باشی گاه میشود گزارشهایی نوشت گزارشهایی که امروز مجالی برای آنان نبود.
*این گزارش شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۱ در شماره ۳۲ شهرآرامحله منطقه دو منتشر شده است.
