صندوق خاطرات

رد عملیات کربلا در خاطرات علی اکبر جهان
علی اکبر جهان تعریف می‌کند: عملیات کربلای ۵ درست دو هفته بعداز عملیات کربلای ۴ در منطقه عملیاتی بصره و شلمچه آغاز شد. نقطه آغاز عملیات نیرو‌های ما از محلی به نام «دریاچه پرورش ماهی» بود.
۷۰ سال کاسبی حاجی اعتمادی در کوچه آیت‌الله خامنه‌ای
حاج‌محمد اعتمادی هفتاد سال از عمرش را همین‌جا گذرانده است و وجب‌به‌وجب کوچه را به‌نام آدم‌هایی که در آن زیسته‌اند، می‌شناسد، حتی حالا که چشم‌هایش کم‌سو شده است و به‌سختی می‌تواند جایی را ببیند.
قلعه وکیل‌آباد در خاطرات حاج‌حسین حاجی‌پور
حاج‌حسین حاجی‌پور تعریف می‌کند: مرحوم پدرم، باغبان‌ابرام، از کشاورزان حاج‌حسین‌آقای ملک بود. آن روز‌ها روستای وکیل‌آباد چهار‌قلعه داشت که آقای ملک از میانشان در قلعه اربابی، زمینی به پدرم بخشیده بود. در همین خانه بزرگ شدم و سال‌ها گله‌دار قلعه بودم.
روایت‌ بنای محله رضائیه از گودال خشت‌مال‌ها
محمد فلاحی از نوجوانی تا همین چند‌سال پیش بنّا بود و دیوار‌های خیلی از خانه‌های محله رضائیه با دستان او رج‌چینی شده‌است. او در هفتاد‌سالگی خاطرات محله را به‌خوبی به یاد دارد.
حاج مهدی، نفت فروش شماره ۱۱۱ مشهد بود
حاج مهدی نفت فروش شماره ۱۱۱ مشهد بود. او می‌گوید: «رفتم شرکت نفت، درخواستِ شعبه دادم. گفتن برو جا و مکانت رو درست کن، مخزن بذار تا ما نفت صادر کنیم.»
وقتی محله دانش‌آموز بیرون شهر بود
محمدرضا جهان که آن موقع شش‌ساله بود، در خاطرش هست که وقتی خانه‌شان ساخته می‌شد، اطرافش بیابان بود. نه از بولوار معلم خبری بود و نه بقیه معابر منطقه ۱۱. به این محدوده که نه آب داشت و نه برق، «بیرون شهر» می‌گفتند.
خاطره حاج‌عباس ربانی از مراسم چله‌برون تازه‌عروس
حاج‌عباس از خاطره شب چله‌ای عروس می‌گوید: محمدحسین پسرعمه داماد هندوانه‌ها را روی زمین گذاشت. یکی از هندوانه‌ها شروع کرد به قل‌خوردن. خانه عروس هم در سربالایی بود. هندوانه می‌چرخید و محمدحسین هم که چاق بود، دنبالش می‌رفت.