صندوق خاطرات

روایت شیرین دیدار پدر و دختر زائر
شب حادثه پدر و دختر در یک ایستگاه برای استراحت ایستاده بودند، اما در شلوغی جمعیت، پدر دخترش را گم کرده بود. به فکرش رسیده بود برای اینکه دخترش را پیدا کند، عکس او را به زائران پیاده نشان بدهد.
مادر شهیدعلی ایزدخواه هنوز هم شهادت پسرش را باور ندارد
پری‌خانم از دور به عکس شهید که شبیه پسرش بود، نگاه می‌کرد و زیر لب می‌گفت «مادرت برایت بمیرد؛ تو که سن و سالی نداری.» آهسته با خودش زمزمه می‌کرد و در دلتنگی پسرش برای آن شهید عزاداری می‌کرد.
مشتری‌مداری، راز موفقیت طلافروش احمدآباد
هاشم تفکری یکی از زرگران قدیمی سی‌متری‌ احمدآباد است که که مغازه او به عنوان واحد نمونه صنف طلافروشان نیز معرفی شده است.
مسجد«فيل»؛ مسجدي با خاطرات هندی
شايد براي شما هم جالب باشد كه بدانيد اين مسجد چرا به این نام‌ خوانده می‌‏شود. اما مشکل اینجاست که روایات مختلفی در این باره وجود دارد و همه هم از زبان افراد محلي عنوان مي‌شود.
نوغان قدیم در دفتر شعر امیر برزگر
امير برزگر شاعر اهل نوغان شکل کوچه‌های بچگی‌اش را این‌طور برای آدم ۶۰ سال بعد توضیح می‌دهد: درِ خانه‌ها و عرض کوچه‌ها تنگ و باریک ساخته می‌شد تا در صورت حمله مهاجمان سرعت عبور آن‌ها را کاهش دهد.
از محله نوغان تا وزارت دادگستری
مرتضی بختیاری وزیر سابق دادگستری از بچه‏‌های قدیم نوغان درباره دوره نوجوانی‌اش می‌گوید: با سفارش مرحوم والدم که امام جماعت مسجد علی‏ اکبری‏‌ها بود، در نانوایی ‏ای که جزو موقافات مسجد بود، کار می ‏کردم.
خیاط محله آبکوه دل‌ها را به هم می‌دوزد
مغازه کوچک علی اصغری معلم قرآن و اولين خياط محله آبكوه هنوز محلی ثابت برای رفع گرفتاری‌ها و ریش‌سفیدی، برطرف کردن اختلافات خویشاوندی، تحقیق در امر ازدواج و پاتوق دوستان قدیمی است.