
کاسب قدیمی محله شهیدرضوی معلم بازنشستهای است که اواخر دهه۶۰ بعد از موافقت با انتقالیاش به مشهد آمد. مختار توکلیپور، انتهای شهر و در بیابانی دورافتاده، زمینی آستانهای به متراژ ۲۳۰متر را به حدود ۴۰۰ هزار تومان خرید و شروع به ساخت آن برای سکونت کرد، درست جایی که الان جلالآلاحمد۷۰ است و در گذشته به شهرک هاشمینژاد معروف بوده است.
او از ساکنان اولیه این شهرک میگوید که در آغاز انقلاب در آپارتمانهای مرتفع بولوار خیام زندگی میکردند، اما بعدها آستانقدس رضوی با دادن زمینهایی در این قسمت شهر از آنها خواست به این شهرک کوچ کنند و اسم شهرک هم بعداز شهادت عبدالکریم هاشمینژاد به نام این شهید مزین شد.
حاجمختار از زمانی که این محله بیابانی بیش نبود، خاطرش هست تا وقتی خیابان دوطرفه ایرجمیرزا و مسیر ماشینرو درست شد و بعدها با عقبنشینی خانهها و بازشدن راه، بولوار جلال آلاحمد احداث شد.
بولوار جلالآلاحمد تا دو دهه قبل، یک خیابان بیستمتری بود و دوطرفه. با توسعه شهر به این سمت، شهرداری حکم به عقبنشینی خانهها داد. خانه ما اولین جایی بود که عقبنشینی کرد و بعد هم خودم میرفتم و از همسایهها میخواستم که برای آبادی محله این کار را بکنند.
همه درختهای این راسته را خودم کاشتم. خاطرم هست یک روز از میدان شهدا میآمدم. دیدم کنار خیابان، یک نفر چندنهال چنار در سطلهای کوچک برای فروش گذاشته است. آنها را خریدم و در اینجا کاشتم. حالا بیش از سیسال عمر دارند و صفای محلهاند.
وقتی ما به اینجا آمدیم، حاشیه بزرگراه امامعلی (ع) سیلگاه این سمت شهر بود. بهار وقت بارشهای رگباری، قد دوسهمتر آب جمع میشد. خاطرم هست اوایل دهه ۸۰ یک نفر موقع عبور از این مسیر در آب گیر افتاده و متأسفانه غرق شده بود. آنروز اینجا غلغله آدم بود.
در این باغ حاشیه بزرگراه که ملک آستان قدس است، اواخر دهه۶۰ یک مخزن آب چند هزار لیتری بود که آب شرب ساکنان شهرک را تأمین میکرد. آستانقدس آنرا برای رفاه مردم گذاشته بود.
معصومهخانم از قدیمیهای محله است و قبل از ما به اینجا آمدهاند. این درخت توت را اینجا کاشتهاست. از قدیم تا همین الان فصل توت، غروبها توی این کوچه زیرانداز پهن میشود و بساط چای و توت خوردن به راه است.
وقتی ما به این محله آمدیم، دبستان پسرانه بدر درست روبهروی زمینی بود که ما برای ساخت خریده بودیم. از یک طرف خوشحال بودم که دیگر برای رفتوآمد بچهها به مدرسه مشکل نداریم، ازطرفی، چون خودم از صبح مدرسه بودم، تنها دغدغهام سروصدایی بود که میدانستم آزاردهنده است؛ درهرصورت با آن کنار آمدیم.
* این گزارش پنجشنبه ۲۱ فروردینماه ۱۴۰۴ در شماره ۵۸۹ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.