صندوق خاطرات

رسم زیبای همسایگی در کوچه استاد یوسفی ۲۲
یکدلی این آدم‌ها سبب شد صمیمیت و همسایگی بین آنها که همه فرهنگی بودند، به بهترین نحو ممکن شکل بگیرد. یکی از این همسایه‌های خوب، حاج اصغر ذاکر‌گل‌ختمی است که اهالی محله می‌گویند آشپز نذری‌ها در مناسبت‌ها است.
سرسره یخی محله اروند در خاطرات محمد زارع
محمد زارع تعریف می‌کند: انتهای اروند‌۶۰ جوی آبی بود که از پشت مدرسه آزادی به زمین‌های زراعی می‌ریخت. در کل زمستان، این آب یخ می‌زد و شبیه سرسره می‌شد. بعد‌از مدرسه با بچه‌های اینجا سرسره‌بازی می‌کردیم و یکی از تفریحاتمان همین بود.
آرزوهای دختران محله شهیدآوینی برای پدرانشان
ریحانه فرح‌بخش می‌گوید: گر درس‌هایم را بخوانم و کمتر دردسر درست کنم، یا مثلا در خانه کمک مادرم باشم، پدر خوشحال‌تر می‌شود.
جانباز راوی شهدا
جانباز حمید جهانگیرفیض‌آبادی پای درددل خانواده شهدا می‌نشیند و خاطرات شهیدشان را ثبت و ضبط می‌کند. بعد هم با گفتن خاطرات باقی شهدا باعث آرامش قلب آنان می‌شود.
دوشی شدن حمام خزینه‌دار و قهر کردن اهالی با حمام
محمد هماور تعریف می‌کند: حمامی گفت: نمی‌دانم کدام از خدا بی‌خبری گفته حمام‌کردن در حمام جدید، آدم را پاک نمی‌کند، بلکه نجس‌تر هم می‌شود! الان چند‌هفته است که مشتری برای ما نمی‌آید. بعد‌از این همه، خرج‌کردن باید از جیب بخورم.
خاطرات نوجوانی محمدرضا دهقان‌پور در محله راهنمایی
محمدرضا دهقان‌پور و خانواده‌اش از ساکنان قدیمی محله راهنمایی هستند. پدرش سال۱۳۴۵ قطعه‌زمینی می‌خرد و خانه را می‌سازد. آن زمان اینجا به قلعه احمدآباد معروف بوده است و مردم در آن گندم می‌کاشتند.
حاج نورمحمد عُرفانی، روشنی‌­بخش توس است
حاج نورمحمد عُرفانی که عمری برق‌کار بوده قدم­‌های زیادی برای آبادانی محله فردوسی برداشته است.