بیات-سیرجانی| در ۲۹ آبان، مردم معترض به رژیم که در محدوده میدان بیتالمقدس کنونی (فلکه آب) تجمع کرده بودند، با حمله نیروهای گارد شاهنشاهی، به حرم پناه بردند و در آنجا شعارهای خود را ادامه دادند. ماموران مسلحِ لباسمخفی با ورود به حرم، در رواقها و صحنها به مردم تیراندازی و حرمت حرم را هتک کردند.
این واقعه باعث گسترش نفرت عمومی از رژیم شد. بهدنبال آن، مراسم خطبهخوانی شام عاشورا با حضور جمعیت میلیونی در حرم برگزار شد. در این مراسم که با حضور مسئولان رژیم در استان همراه بود، آیتالله خامنهای با ایراد سخنانی کوبنده، اندک هیمنه رژیم در چشم مردم را شکستند و راه را برای تحرکات بعدی هموار کردند.
۲۳ آذر، حمله به بیمارستان امامرضا (ع) رخ داد که بهمثابه ریختن نفت بر آتش خشم مردم بود. بهدنبال این جنایت، تحصن پزشکان معترض نیز به خاک و خون کشیده شد. اول دی، مراسم تشییع شهدای این تحصن برگزار شد و در پی آن ازهاری، نخستوزیر وقت، رسما عذرخواهی کرد، اما این پوزش، نتوانست موجب آرامش مردم مشهد شود.
در۲ دی نیز تجمع و تظاهرات مردم در چهارراه نادری روی داد. این تجمع نیز با خشونت بسیار پایان یافت. در جریان تظاهرات مردمی یک سرهنگ شهربانی بهدست مردم افتاد و ضربوشتم دید. نیروهای رژیم بههمین بهانه، با تانک به مردم حمله کردند و چند کشته و بیش از ۶۰ مجروح برجای گذاشتند. عصر همین روز آیتالله شیرازی در تماسی با ازهاری اعلام کرد که درصورت خارج نشدن میرهادی، فرمانده نظامی مشهد، تضمینی برای زنده ماندن این فرد وجود ندارد.
به دنبال این تهدید شدیداللحن، میرهادی ۵ دی مشهد را ترک گفت. همچنین امامخمینی با اطلاع از کشتار مردم، نهم دی را عزای عمومی اعلام کردند و آیات عظام شیرازی و قمی هم خواستار حضور پرشور مردم در تظاهرات این روز شدند.
در فاصله ۲ تا ۹ دی اتفاقهای زیادی در مشهد رخ داد. ۳ دی کارکنان دادگستری به مردم پیوستند. دو روز بعد علاوهبر راهپیمایی بزرگ مردم، آرام کردن غائله زندان مرکزی مشهد، قدرت روحانیان را به رخ رژیم کشید؛ قتل دو زندانی موجب ناآرامی و آتشسوزی در زندان شده بود.
فرزند آیت الله شیرازی بههمراه چند روحانی دیگر با حضور در جمع زندانیان، آنها را دعوت به آرامش کردند. پیوستن کارکنان رادیو و تلویزیون به انقلاب، تعطیلی عمومی بازار بزرگ و پایین کشیدن نماد رضاشاه در راهآهن، از رویدادهای ۷ دی در مشهد بود.
۸ دی مجلس ترحیم شهدای ۲ دی با حضور علما و سخنرانی آیتالله خامنهای در حرم برگزار شد. پیوستن کارکنان استانداری به مردم و پیادهروی آنان تا بیت آیتالله شیرازی، ضربان قلب انقلاب را در مشهد، تندتر کرد.
اعلام عزای عمومی ازسوی امام که پیش از این ذکر شد، از حضور میلیونی مردم در راهپیمایی ۹ دی خبر میداد. مبدا تظاهرات این روز، مدرسه نواب به سمت خیابان امامرضا (تهران)، میدان بسیج و چهارراهلشکر و مقصد، استانداری بود که آیتالله خامنهای در استانداری به سخنرانی پرداختند.
در این میان، تانکها از کنار ساختمان اتکا وارد خیابان شدند و کشتار فجیع مردم با تیراندازی و زیر گرفتن زنان و کودکان آغاز شد. درقبال این جنایات، سرهنگ «عبدالکریم کلامی»، فرمانده مستقیم حمله به مردم را انقلابیها با چاقو به قتل رساندند.
عصر آن روز فروشگاه اتکا و سینما فرنگ-آفریقای کنونی- به آتش کشیده شد. حمله به زندان زنان مشهد و آزاد کردن ۶۲ زندانی سیاسی زن، آتش زدن ساختمان انجمن ایران و آمریکا و به آتش کشیدن کلانتریها، از دیگر اقدامات مردم در این روز بود.
شبهنگام در منزل آیتالله شیرازی جلسه سران انقلاب، برگزار و چگونگی هدایت جریانات بررسی شد. درنهایت تصمیم «آرام کردن مردم» و «جلوگیری از ادامه کشتار» گرفته شد.
چند زندانی از نیروهای دونپایه گارد ازجمله یک پاسبان مجروح، چهار مأمور آگاهی و دو دژبان که گفته میشد دو فرد اخیر مردم را از بالای بام خانههای مستشاران آمریکایی به گلوله بستهاند، در منزل ایشان زندانی بودند که آزاد شدند، اما بلافاصله پس از آزادی، دو فرد آخری بهطرز مشکوکی در کوچه چهارباغ به قتل رسیدند؛ سپس جنازهشان همان شب در میدان شهدا (مجسمه) بهصورت مثلهشده آویزان شد.
صبح روز ۱۰ دی این جنازهها به همراه جنازه سرباز دیگری که در میدان شهدا به دار آویخته شده بود، در صبحگاه ارتش بهنمایش درآمد و به ارتشیان گفته شد که اگر مردم را نکشید، به چنین سرنوشتی دچار خواهید شد.
این امر باعث شد که نیروهای ارتش در روز دهم دی بیمحابا مردم بیگناه را در خیابانها به رگبار ببندند؛ کانون درگیری در این روز، بیت شیرازی در چهارراهشهدا و ساختمان پایداری (در محل فعلی هتل الغدیر) بود.
بعدازظهر این روز، مشهد بیشباهت به شهری جنگزده نبود. اگر گزارش منابع رسمی در اعلام شمار کشتهشدگان این دو روز پذیرفته شود، حدود ۳۰۰ تن از اهالی مشهد در نهم و دهم دی۱۳۵۷ به شهادت رسیدند. بر مبنای همین آمار، فاجعه نهم و دهم دی مشهد رویدادی خونبارتر از ۱۷ شهریور تهران بود.
امام خمینی و آیات عظام مشهد در پیامهایی ضمن تسلیت این فاجعه دلخراش از مردم خواستند که در صحنه بمانند. پزشکان مشهد نیز با ارسال نامهای به دبیرکل سازمان ملل، خواستار مداخله وی شدند.
۱۱ و ۱۲ دی مشهد همچنان ناآرام بود. ۱۳ دی آیتالله قمی به استاندار وقت پیغام داد اگر ضمن استعفا دادن از مشهد خارج نشود، مسئولیت امنیتش با شخص وی خواهد بود. بدین ترتیب با خروج استاندار در ۱۴ دی، دولت عملا در مشهد سرنگون شد.
این گزارش پنجشنبه ۹ دی ۱۳۹۵ در شماره ۲۱۸ شهرآرا محله منطقفه ثامن چاپ شده است.