تشییع مرحوم کافی درواقع به نخستین راهپیمایی عمومی مردم مشهد علیه رژیم تبدیل شد و مأموران برای متفرقکردن مردم از گاز اشکآور و تیراندازی استفاده کردند که روزنامه خراسان پس از سه روز سکوت در این باره گزارشی منتشر کرد!
آن روزها حاجمرتضی از معدودماشیندارهای توس بود و میدید در خیابانهای مشهد چه خبر است، او مزدایش را در جاده میانداخت تا مردم را از روستا برای شرکت در راهپیمایی به قلب مشهد برساند.
محمدصادق علیزاده میگوید: بعد از پیروزی انقلاب، نوشتن شعارهای تبریک، لذت عجیبی داشت. وقتی میدیدیم مبارزاتمان به ثمر نشسته، برای نوشتن شعارهای انقلاب انرژی مضاعفی داشتیم. مدام روی پارچه عکس امامخمینی (ره) را چاپ میکردیم!
غلامرضا بلالی تعریف میکند: مردم لولههای آب را آوردند وسط خیابان و به عرض چیدند تا جلو حرکت تانکها را بگیرند. طلبهای رفت روی لوله تانک و رو به جمعیت انقلابیها گفت بروید که الان همه ما را همینجا میکشند.
آقای سهیلی از شلوغی خیابان ارگ در بحبوحه انقلاب تعریف میکند: باید جمعیت را کنترل میکردم؛ فریاد زدم «من به دستور آیتالله شیرازی این افراد را باید تحویل دهم و اجازه نمیدهم مویی از سرشان کم شود.
غلامیحیی ثابتی، علیاصغر تیموری و ابوالفضل ناجی، سه تن از ساکنان محله انصار هستند که در روزهای پرالتهاب انقلاب، نه در حاشیه که در قلب رویدادها ایستادند و در ساختن آیندهای جدید سهم داشتند.
سیدکاظم وارسته تعریف میکند: آن روزها، عکاسی و تکثیر اعلامیههای امامخمینی (ره) از حساسترین کارها بود. فتوکپی کم بود و هر برگهای که تکثیر میشد، خطر بزرگی داشت.